|
|
شکاف میان نظر و عمل از دیدگاه علامه طباطبایی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
اسماعیلی مهر حامد ,کریمپور محمدمهدی
|
منبع
|
اولين همايش ملي« حكمت عملي؛ چيستي، مباني و روشها» - 1401 - دوره : 1 - اولین همایش ملی« حکمت عملی؛ چیستی، مبانی و روشها» - کد همایش: 01220-95128 - صفحه:0 -0
|
چکیده
|
از مهمترین چالشها در حوزه اخلاق و تربیت، چگونگی امتدادبخشی نظر به ساحت عمل است. مساله از آنجا ناشی میشود که برخلاف دیدگاه معروف و منسوب به سقراط که «معرفت شرط لازم و کافی فضیلت است»، گاهی اندیشه اخلاقی وجود دارد، اما به عمل اخلاقی منتهی نمیشود یا عمل اخلاقی از آن تخلف میکند. برای حل این مساله باید رابطه میان نظر و عمل و نحوه ارتباط آنها تبیین شود؛ از این رو در این پژوهش برآنیم تا با تحلیل رابطه دوسویه میان نظر و عمل، شکاف میان آن دو را از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی کنیم. این پژوهش حاصل روش کتابخانهای و رویکرد تحلیلی است و براساس آن به این نتایج دست یافتهایم که از منظر علامه طباطبایی شکاف میان نظر و عمل ریشه در دو عامل اعدادیِ محوری دارد: 1) اعتبار و اذعانِ «حسن یا قبح» و «وجوب» (که از جمله علوم عملی در مقابل علوم نظری هستند)، از مقدمات فعل اختیاری انسان است؛ پس تا اذعان و علم عملی نباشد یا ضعیف باشد، علم نظری منجر به عمل نخواهد شد. علامه هم نبود اذعان و هم ضعف آن را در نهایت ناشی از شدت و ضعف علم یا به تعبیر خودشان تشکیک در علم نظری میدانند، که علم نظری گاهی با تقیّد بیشتر و وضوح کمتر و گاهی با تقیّد کمتر و وضوح بیشتری همراه است و همین میزان تقیّد در مراتب توجه نفس تاثیرگذار است و از سوی دیگر گاهی خود توجه نفس باعث وضوح و رسوخ بیشتر علم نظری میشود. بنابراین بین اطلاق و تقیید علم نظری با توجه نفس یک رابطه دوسویه برقرار است که هم تقید و اطلاق علم باعث شدت و ضعف توجه نفس میشود، و هم توجه نفس باعث وضوح بیشتر علم و رسوخ آن در نفس میشود که علامه از این رابطه دوسویه به «تشکیک» میان توجه نفس و علم نظری تعبیر میکنند. این رابطه دو سویه در «وجود یا عدم اذعان» و همینطور در «شدت و ضعف» آن تاثیرگذار است و از این طریق در تحقق و عدم تحقق عمل یا استحکام و عدم استحکام آن اثر میگذارد. بنابراین به هر میزان که علوم نظری ما از وضوح بیشتری برخوردار باشند یا توجه ما به آنها بیشتر باشد، اذعان نفس قویتر خواهد بود، و با وجود و قوّت اذعان، شکاف میان نظر و عمل کاهش مییابد. 2) عامل دوم، غلبه یک قوه بر قوای دیگر نفس است؛ به تعبیر علامه یک قوه از فعل خودش دردی را متحمل نمیشود؛ بلکه همیشه از فعل قوای دیگر رنج میبرد. غلبه یک قوه بر قوای دیگر با تکرار صدور عمل از آن قوه و معطل ماندن قوای دیگر صورت میگیرد. تکرار صدور عمل و درنتیجه غلبه این قوه باعث میشود قوای دیگر بهتدریج رنگ این قوه را بگیرند و درنتیجه از فعل قوه دیگر-که اکنون فعل مشترک آنها شده است- دردی را متحمل نشوند؛ از باب مثال غلبه قوه شهوت بر قوه عقلانی نفس موجب میشود افعال انسان از مرتبه عقلانی او صادر نشده و شکافی میان علوم نظری عقلی و افعال انسان بوجود آید. البته در همین عامل هم بین توجه نفس و تکرار عمل رابطه و تاثیری دوسویه وجود دارد؛ یعنی از طرفی تکرار عمل موجب شدت توجه نفس و از طرف دیگر توجه بیشتر نفس موجب سهولت صدور فعل میشود. توجه به اطلاق و تقیید علم و تبیین دیدگاه علامه از نحوه غلبه قوا بر یکدیگر در برداشتن شکاف میان نظر و عمل از نوآوریهای این مقاله میتوان شمرده شود.
|
کلیدواژه
|
نظر و عمل، تشکیک در علم، توجه نفس، اعتبار وجوب، اطلاق و تقیید، غلبه قوا، علامه طباطبایی
|
آدرس
|
, iran, , iran
|
پست الکترونیکی
|
mkarimpour137@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|