|
|
نسبت علم مدنی و فقه در فلسفه عملی فارابی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
جعفری هادی ,امامی جمعه سید مهدی
|
منبع
|
اولين همايش ملي« حكمت عملي؛ چيستي، مباني و روشها» - 1401 - دوره : 1 - اولین همایش ملی« حکمت عملی؛ چیستی، مبانی و روشها» - کد همایش: 01220-95128 - صفحه:0 -0
|
چکیده
|
نزد فارابی علم مدنی علم عمران مدینه و بررسی مدیریت مدینه و اخلاقیات مدنی است. در عمران نیز هم خصلت پایداری و هم اخلاقیات مدنی لحاظ شده است، لذا علم مدنی به تعبیر امروز علم توسعه مدینه است، آن هم توسعه پایدار. در نظر فارابی علم مدنی جزء اخیر فلسفه و منتهای فلسفه است که مبتنی بر فلسفه نظری سعادت و خیر در بستر اجتماع است. نزد وی علم مدنی باید دو ویژگی داشته باشد: اول اینکه توانایی مشارکت در طراحی و برنامه ریزی جامع با علوم مختلف داشته باشد. دیگر این که نتیجه این مشارکت و برنامه ریزی، عمران و آبادانی مدینه باشد. این مقاله به دنبال تبیین نسبت علم مدنی و فقه در فلسفه عملی فارابی است و به این نتیجه می رسد که نزد فارابی به طریق پیشادینی ضرورت فقاهت قابل اثبات است و چون یکی از لوازم علم مدنی، فقاهت است، پس علم مدنی در فلسفه عملی فارابی به وجه کلی مقدم بر فقه است و از طریق آن ضرورت اجتهاد و فقاهت به دست می آید. نزد فارابی این مهم از طریق وجود شناسی فلسفی قابل اثبات است. نزد وی وجود شناسی مهمترین زیرساخت علم مدنی است، زیرا با وجود شناسی است که به چیستی شناسی و هستی شناسی سعادت می رسیم. فیلسوف از آن جا که در مسیر وجودشناسی به حقیقتی می رسد که وجود و وجوب آن ضروری و ذاتی است، درمی یابد که حقیقت هستی هیچ فقدان و انفعالی در آن نیست. لذا به توحید ذاتی، صفاتی و پس از آن به توحید افعالی و لزوم غایت در ذات واجب و این که او هم فاعل است و هم غایت و سرانجام به اصل هدایت عمومی می رسد و چون انسان نیز فعل او است، او نیز دارای هدایت خصوصی است. این سیر روی به بی نهایت دارد. نسبت عقل نظری به این مسیر بی انتها اکتشافی و نسبت عقل عملی طلب است ولی نسبت هر دوی آن ها بر وجه کلی است و هیچ کدام نمی توانند جزئیات این مسیر را ترسیم نمایند. از طرفی تحقق این مسیر مستلزم جزئیت و تعین است. از نظر فارابی معقولات ارادی همچون عدالت، عفت و محبت از معقولات نظری نشات گرفته که بدون تقدیر امکان پذیر نیست. هدایت خصوصی انسان به عنوان فعل الهی باید تحقق یابد تا وجود انسان امری عبث نباشد، بنابراین نبوت به عنوان یک حقیقت وجود شناسی به اثبات می رسد.از طرفی علم مدنی که علم اداره مدینه است دارای وسعتی است که در مسیر فراروی کمال انسان به لحاظ طولی و عرضی بی انتهاست. منتهی انسان ها در هرشرایطی با این مسیر بی انتها که همان صراط است نسبت خاصی پیدا می کنند، لذا احکام خاصی به وجود می آید که حتی می تواند در تعارض هم باشند. از این جهت نیازمند اصول و فروعاتی هست که با استفاده از آن ها نسبت با صراط مشخص شود. در اینجا است که نیازمند به استنباط احکام هست که بدون فقاهت امکان پذیر نیست. از زاویه دیگر تشریع مسیر بی انتهای صراط از خداوند است، چون او بیشتر از هر کسی به حصول تقرب که منتهای صراط است، آگاه است. از طرفی تشریع مسیر به لحاظ شرایط و موضوعات متنوع امکان پذیر نیست، لذا فقاهت و اجتهاد امری ضروری خواهد بود. نتیجه آن که در همان موضعی که وحی و دین به اثبات می رسد، ضرورت مدینه فاضله کشف می شود. عقل معتقد است برای رسیدن به مدینه فاضله نبوت، امامت و فقاهت امری ضروری است. نزد فارابی فقه در اعمال و رفتار ملت مشتمل است بر اموری که آن امور جزئیات کلیاتی است که علم مدنی آن کلیات را دربرمی گیرد. یکی از این کلیات اصل عدالت است که مقدم بر فقه است ولی تشخیص مصادیق آن از توان عقل عملی خارج است و برعهده فقه است. نزد فارابی در فقه و فقاهت باید غرض و مقصد شارع را بدانیم و هیچ کدام از علوم در این حیطه کارگر نخواهد بود. مقاصد شریعت مربوط به کل شریعت است. در اینجا از دو حیث به عقل نیاز داریم. عقل است که می تواند شریعت را در جامعیت خود ببیند و مقصد آن را دریابد. دیگر از حیث عقل عملی است که از طریق تجربیاتی که کسب می کند به محدوده عدالت نزدیک می شود. اینجاست که علم مدنی در فقه راهگشا است. نزد فارابی مدینه ای که تحت ریاست نبی و پس از آن امام بود، پس از آنها باید جا پای نبی و امام گذاشت و طی این مسیر در زمان و مکان مختلف مساله تولید می کند، لذا باید با آن نسبتی برقرار نمود و آن چه نبی و امام تصریح ننموده از طریق مصرحات اولیه استنباط و استخراج نمود، لذا نیازمندی به صناعت فقه اثبات می شود.
|
کلیدواژه
|
علم مدنی، فلسفه عملی، فقاهت، فارابی، مدینه
|
آدرس
|
, iran, , iran
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|