>
Fa   |   Ar   |   En
   ابتنای حکمت عملی (معطوف به اخلاق) بر معرفت‌شناسی  
   
نویسنده محمدی منفرد بهروز
منبع اولين همايش ملي« حكمت عملي؛ چيستي، مباني و روش‌ها» - 1401 - دوره : 1 - اولین همایش ملی« حکمت عملی؛ چیستی، مبانی و روش‌ها» - کد همایش: 01220-95128 - صفحه:0 -0
چکیده    پژوهش حاضر به دنبال تبیین نسبت معرفت‌شناسی با حکمت عملیِ معطوف بر حوزه اخلاق – و نه سیاست یا تدبیر منزل - بوده و فهم مباحث حکمت عملی را مبتنی بر تبیین و تدقیق مسائل معرفت-شناسی می‌داند. به عبارت دیگر مسائل معرفت‌شناسی به عنوان مبادی تصوری آن حکمت به‌شمار می‌آیند و اتخاذ موضع در مسائل معرفت‌شناسی می‌تواند بر نوع و مدل حکمت عملی و تدقیق مباحث آن تاثیرگذار باشد. بر این اساس شاهد تفاوت در فحوای مباحث حکمت عملی فیلسوفانی مثل فارابی، ابن-سینا و ملاصدرا تبیین این نوع نسبت در گام نخست مبتنی بر شناخت مفاهیم، مولفه‌ها و مسائل هر یک از حکمت عملی و معرفت‌شناسی است تا به این نتیجه برسیم که اساس حکمت عملیِ معطوف به حوزه اخلاق مبتنی بر معرفت‌شناسی است.معرفت به معنای کلاسیک عبارت از 'باور صادق موجّه' بوده و در معرفت‌شناسی معاصر از ماهیت گزاره‌، امکان معرفت به گزاره، منابع معرفت گزاره‌ای، ماهیت و ساختار توجیه باور به گزاره و همچنین درون‌گرائی یا برون‌گرائی معرفتی سخن گفته می‌شود. حکمت عملی نیز در کنار حکمت نظری فهم می‌-شود. حکمت نظری معطوف به شناخت هستی‌های نامقدور از قبیل عوالم هستی بوده و مباحث عام فلسفه و همچنین شناخت خداوند و حقیقت نفس انسانی است. اما حکمت عملی، هستی‌های مقدور از جمله رفتارها و حالات احتیاری و همچنین فضائل و رذائل نفس انسانی را کاوش می‌کند. البته هدف حکمت عملی نیز همانند حکمت نظری این است که انسان به سعادت حقیقی نائل شود و به عبارتی به منزله ابزار و وسیله‌ای برای رسیدن انسان به سعادت است. قلمرو حکمت عملی را می‌توان به حوزه‌های اخلاق، سیاست و تدبیر منزل دانست. در این تصویر مباحث حکمت عملی عبارتند از؛ 1) علم به اینکه رفتارهای اختیاری انسان چگونه باید باشند و انسان چه تکالیف و وظایفی در حوزه اخلاق و سیاست و تدبیر منزل دارد؟ 2) علم به اینکه رفتارهای اختیاری انسان – در هر یک از این حوزه‌ها - در چه صورتی خوب و یا بد هستند؟ و همچنین باید انجام شده و یا ترک شوند؟ 3) درحوزه اخلاق نیز شناسائی ماهیت فضائل و رذائل نفس انسانی و نقش قوای نفس در کمک به تحقّق این فضائل و رذائل.اکنون به ابتدای سخن بازمی‌گردیم که مسائل معرفت‌شناسی به منزله مبادی تصوری مباحث حکمت عملی در حوزه اخلاق، یعنی قواعد و اصول اخلاقی و همچنین رفتارهای اختیاری خوب و بد و یا فضائل و رذائل به‌شمار می‌آیند و بدون اتخاذ موضع در مورد ماهیت گزاره‌، منابع معرفت و ساختار توجیه باور نمی‌توان به تدقیق فحوای مباحث حکمت عملی و همچنین تصمیم‌گیری در مورد مسائل آن دست یافت و در مسائل آن به درستی اظهار نظر کرد. در این تصویر فهم ماهیت گزاره‌های اخلاقی، امکان معرفت به گزاره‌های اخلاقی و ساختار توجیه باور به گزاره‌های اخلاقی – که در پی معرفت-شناسی طرح می‌شوند- بستر را برای شناخت هستی‌های مقدور و به عبارتی گزاره‌های معطوف به رفتارهای اختیاری انسان و همچنین گزاره‌هائی که محمول آنها فضائل و رذائل هستند، فراهم می‌آورند. برای نمونه اگر مساله امکان معرفت اخلاقی حلّ نشود، نمی‌توان به گزاره‌های معطوف به هستی‌های مقدور و رفتارهای اختیاری انسان اعتماد و استناد نمود و با فرض عدم امکان معرفت اخلاقی نمی‌توان از الزامات و اصول اخلاقی حاکم بر رفتارهای اختیاری انسان سخن گفت. همچنین ابتدا باید روشن شود که حکمت عملی فیلسوف اسلامی در حوزه ساختار توجیه باور اخلاقی کدام‌یک از رویکردهای مبناگرائی کلاسیک یا انسجام‌گرائی و یا مبناگرائی معتدل را می‌پذیرد تا اینکه باور به اصول و قواعد اخلاقی برای فاعل اخلاقی توجیه شوند. با این توضیحات شاهد نوع تفاوت نگاه فیلسوفان اسلامی از قبیل فارابی و ابن‌سینا و ملاصدرا در حوزه حکمت عملی خواهیم بود از این جهت که به هر حال تمایزاتی در نوع معرفت‌شناسی آنها وجود دارد.در مجموع پژوهش حاضر به دنبال تدقیق نسبت حکمت عملی با معرفت‌شناسی بوده و ادعا می‌کند که حکمت عملی – به هر مدلی که تبیین و تعریف شود – با ابتنای بر معرفت‌شناسی سامان می‌یابد. البته با توجه به گستره این نسبت، صرفاً به موارد امکان معرفت، ساختار توجیه باور و درون‌گرائی معرفتی در نسبت با حکمت عملی متمرکز می‌شویم.
کلیدواژه حکمت عملی، فرااخلاق، معرفت‌شناسی
آدرس , iran
پست الکترونیکی muhammadimunfared@ut.ac.ir
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved