>
Fa   |   Ar   |   En
   نسبت میان حکمت عملی، عرفان عملی و فقه بر اساس گسترۀ عقل و عمل در هر یک  
   
نویسنده فرقانی محمدکاظم
منبع اولين همايش ملي« حكمت عملي؛ چيستي، مباني و روش‌ها» - 1401 - دوره : 1 - اولین همایش ملی« حکمت عملی؛ چیستی، مبانی و روش‌ها» - کد همایش: 01220-95128 - صفحه:0 -0
چکیده    هر سه شاخۀ حکمت عملی یعنی اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن ناظر به رفتارهای اختیاری آدمی است و تفاوت آنها به حیطۀ هریک مربوط می شود هرچند مرزبندی این حیطه ها دقیق نیست و گاهی می توان یک حکم عقل عملی را در هریک از این حیطه ها گنجانید. از سوی دیگر رفتارهای موضوع حکمت عملی اعم از اعمال جوارحی و جوانحی است. یعنی همچنان که دروغ گفتن یک عمل مذموم اخلاقی است، کینه توزی و حسد ورزیدن نیز مذموم است و چنان که ادای امانت اخلاقاً زیباست، عشق ورزیدن نیز زیباست. در حکمت عملی، حاکم، عقل عملی است که البته این همانی یا این نه آنی آن با عقل نظری محل بحث است چنان که در صورت تغایر آن دو، این پرسش مطرح است که آیا عقل نامیدن آن دو از باب اشتراک لفظ است یا اشتراک معنا. هدف حکمت عملی هم دستیابی آدمیان به یک زندگی سعادتمندانه است (اعم از آن که به حیات اخروی باورمند باشیم و سعادت حقیقی و نهایی را در سعادت اخروی بدانیم یا باورمند نباشیم و حکمت عملی را در راستای دستیابی آدمیان به حیات سعید در دنیا تعریف کنیم.). برای آن که حکمت عملی را از اعتباری بودن نجات داده و آن را علمی برهانی بدانیم می توانیم گزاره های انشایی عقل عملی را به گزاره های اخباری تبدیل کنیم و عقل عملی را نه حاکم صرف، بلکه مدرک رابطه حقیقی که میان رفتارهای آدمی (اعم از جوارحی و جوانحی) و نتایج دنیاوی و اخروی آنها (اعم از سعادت و شقاوت) برقرار است بدانیم. با این بیان مشکل رابطۀ منطقی هست و باید هم حل می شود. حال اگر عقل عملی را در این زمینه هم ناقص بدانیم به این معنا که نمی تواند همۀ نتایج همۀ رفتارهای آدمی را ادراک کند (چنان که قائلان به عقلی بودن حسن و قبح هم آن را به نحو موجبۀ جزئیه می دانند) و هم غیر مصون از شوائب خیال و هواهای نفسانی و وساوس شیطانی تلقی کنیم و در نتیجه به خطاکار بودن آن فتوا دهیم، چاره ای نخواهیم داشت که برای ادراک همۀ نتایج همۀ رفتارهای آدمی و حکم به حسن و قبح آنها به شارع معصوم مراجعه کنیم چنان که در حیطۀ ادراکات عقل نظری هم چنین است. در این صورت حکمت عملی عبارت خواهد بود از احکام شارع معصوم و با فقه نسبت تساوی خواهد داشت البته با این شرط که حیطۀ عمل در فقه را هم از آنچه در کتب فقهی آمده است گسترده تر بدانیم به گونه ای که همۀ رفتارهای جوارحی و جوانحی آدمیان را شامل شود. بر اساسی دیگر هم می توان این تساوی را اثبات کرد و آن گسترده تر دانستن معنای عقل است به گونه ای که به تعبیر ابن سینا عقل اول تعالی (به ترکیب اضافی نه وصفی) را هم شامل شود. در این صورت می توان گفت که احکام خدای متعال که از طریق پیامبران به بشر ارائه شده است هم حکم عقل است و در حیطۀ حکمت عملی قرار می گیرد چنان که می توان با قول به این که عقل هم از منابع شریعت است احکام عقل عملی را حکم شرع دانست و در نتیجه حکمت عملی را اخص مطلق از فقه دانست. حکمت عملی و فقه از حیث هدف هم یکسانند چرا که فقه نیز درصدد راهنمایی آدمیان به اعمالی است که سعادت دنیاوی و اخروی ایشان را در پی دارد. حال اگر سعادت حقیقی آدمیان را رسیدن به مقام فنای الهی و تنها طریق وصول به این مقام را عمل به دستوارت شریعت و انجام ریاضت های مشروع بدانیم و مانند آیت الله جوادی آملی یافته های عارفان را هم یافته های عقل ناب معرفی کنیم می توانیم عرفان عملی را هم در این معادله وارد کنیم و در نتیجه حکمت عملی و عرفان عملی و فقه را سه نام برای یک مسمّی معرفی کنیم.
کلیدواژه حکمت عملی، فقه، عرفان عملی، عقل، عمل
آدرس , iran
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved