>
Fa
  |  
Ar
  |  
En
تمایز حکمت عملی از نظری و دوگانۀ کاشفیت و یا حاکمیت
نویسنده
ابراهیمی محسن
منبع
اولين همايش ملي« حكمت عملي؛ چيستي، مباني و روشها» - 1401 - دوره : 1 - اولین همایش ملی« حکمت عملی؛ چیستی، مبانی و روشها» - کد همایش: 01220-95128 - صفحه:0 -0
چکیده
بررسی دیدگاههای مختلف در بحث از حکمت عملی، پرده از نزاعی بر می دارد که ناظر به جایگاه عقل در حکمت عملی است. این نزاع میتواند به این صورت مطرح بشود که آیا عقل، در نسبت با حکمت عملی صرفا جایگاه کشف دارد و یا آنکه در قلمرو حکمت عملی، عقل حاکم است؟ کاشف بودن عقل در حکمت عملی به این معنا است که عقل -همانند قلمرو حکمت نظری- صرفا به ادراک واقعیتهای خارجی میپردازد؛ بدون آن که در ایجاد و جعل آنها نقشی داشته باشد. در این نگاه، عقل همانند چراغی دانسته میشود که در پرتو آن، به کشف واقعیتهای موجود میپردازد. برخلاف مقام حکم که بر طبق آن، حکمت عملی ایجاد و جعل شده توسط حکم عقل است. در این نگاه عقل، قانونگذار مطلق و «فعال ما یشاء»ی است که بدون استناد به منبع دیگری در مفاهیم حکمت عملی دخل و تصرف میکند.در این نزاع دیدگاههای مختلف مطرح شده است که از جمله آنها دیدگاه اشاعره است که برای عقل، هیچ جایگاهی اعم از کشف و حکم قائل نیستند. در مقابل دیدگاه معتزله، حاکم مطلق بودن عقل در عرصۀ حکمت عملی است. در میان فیلسوفان غربی نیز دیدگاه ایمانوئل کانت به حاکم بودن عقل تعلق گرفته است. با این حال، دیدگاه اندیشمندانی مانند آیت الله جوادی آملی،کاشف بودن عقل در حکمت عملی است.باز کردن ابعاد این نزاع مشخص میکند که این نزاع غیر از بحث از حسن و قبح عقلی است که در ضمن این نزاع به شکل غیر صریح مورد توجه قرار گرفته است و هر کدام از دو دیدگاه کاشف و یا حاکم بودن عقل مزایای و لوازمی دارد که نمیتوان از آنها چشم پوشید.برای حاکم بودن عقل، در حکمت عملی میتوان به این دلیل اصلی تمسک کرد که اساسا مفاهیم حکمت عملی توسط عقل، ایجاد و جعل میشوند و حکایتگر از واقعیت عینی نیستند، بنابراین عقل در نسبت با این مفاهیم، حاکمی است که بنابر صلاحدید خودش میتواند در آنها دخل و تصرف کند. با این حال، اشکال اصلی این دیدگاه غیر واقعی بودن حکمت عملی است.از سوی دیگر، کاشف بودن عقل با این استدلال پشتیبانی میشود که عقل از جانب خودش چیزی ندارد و صرفا همانند چراغی است که مسیر را نشان میدهد. همچنین از منظر الهیاتی کاشف بودن عقل، هماهنگ با این مساله است که خداوند محکوم حکم عقل قرار نمیگیرد. با این حال، اشکال اصلی این دیدگاه این است که تمایز ذاتی، میان حکمت نظری و عملی برداشته میشود.بررسی دیدگاههای فوق، نشان از آن میدهد که در نزاع مذکور، برای رهایی از اشکالات نمیتوان به شکل مطلق، قائل به حاکم و یا کاشف بودن عقل شد؛ بلکه دو ویژگی حکم و یا کشف، همراه با هم در حکمت عملی برای عقل محقق میشود و میتوان آن را «حکم در ضمن کشف» نامید، به این صورت که عقل با گذراندن مراحل حکمت نظری، جنبۀ کاشف بودن عقل به فعلیت میرسد؛ اما بعد از گذراندن مراحل نظری، عقل قدرت بر قانونگذاری و حکم در نسبت با شئون انسانی پیدا میکند و این مساله از آن جهت است که عقل نوعی جنبۀ الهی دارد که با فعلیت رساندن آن در حکمت نظری، در پرتو کشف واقع میتواند به عنوان حاکم در حکمت عملی قانونگذار باشد. بنابراین حاکم بودن عقل، نه به شکل مطلق؛ بلکه بر پایه کشف از واقعیت استوار میشود و این امر، مساله اساسی برای تمایز حکمت عملی از حکمت نظری است و مشخص میکند که جایگاه عقل در حکمت عملی جایگاه کشف و حکم، همراه با هم است در حالی که در حکمت نظری، جایگاه عقل صرفا جایگاه کشف است.
کلیدواژه
حکمت عملی، کاشف بودن عقل، حاکم بودن عقل، حکمت نظری
آدرس
, iran
پست الکترونیکی
mhnebr@gmail.com
Authors
Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved