فرونسیس و نسبت آن با حکمت نظری نزد ارسطو
|
|
|
|
|
نویسنده
|
روشنی راد حامد
|
منبع
|
اولين همايش ملي« حكمت عملي؛ چيستي، مباني و روشها» - 1401 - دوره : 1 - اولین همایش ملی« حکمت عملی؛ چیستی، مبانی و روشها» - کد همایش: 01220-95128 - صفحه:0 -0
|
چکیده
|
فرونسیس یا حکمت عملی در میانِ سایر فضایل بیش از همه مورد بحث و مناقشۀ مفسّران و خصوصاً فلاسفۀ معاصر بوده است. ارسطو کتابِ ششم اخلاق نیکوماخوسی را برای این مسئله نوشت که نشان دهد چگونه حدّ وسط [μέσον] را میتوان برگزید و نه افراط و تفریط را. و چون فرونسیس قوۀ دریافتِ حد وسط است، هدفِ اصلی ارسطو در این کتاب بررسیِ فرونسیس یا حکمتِ عَمَلی است و سایرِ فضایلِ عقلانی به قصدِ تدقیق و تعریفِ روشنِ ماهیتِ حکمتِ عَمَلی است که مطرح شده. باید دیباچۀ کتابِ ششم را به یاد داشت که هدفِ کتابِ ششم را مطرح میکند؛ در این سرآغاز ارسطو میگوید: «چون گفتیم که باید حدِ وسط [τὸ μέσον] را برگزید نه افراط و تفریط را، و حدِ وسط مطابقِ 'قاعدۀ درست' [λόγος ὀρθὸς] معین میشود لذا اکنون باید این 'قاعدۀ درست' را بررسی کنیم» (نیکوماخوسی؛ 1238 ب) که در ادامه دشواریِ خاصی را برای بررسیِ مطلب بیان میکند که حلِ آن دشواری در بحثِ فرونسیس مطرح میشود. اما ارسطو به نحوی روشن این مطلب را اذعان نکرده است از این رو در میانِ مفسران دیدگاهی شایع است که ارسطو به آنچه در ابتدای کتاب ششم بیان شده باز نمیگردد، و طبقِ آنچه گفته عمل نمیکند. در این مقاله نشان میدهیم این ایراد سنتی میان مفسران به ارسطو با نگاه ویژه به نسبت خاصی که میان فرونسیس فضایل عقلیِ دیگر یعنی اپیستمه نوس سوفیا و تخنه برقرار است قابل رفع است. چنانکه خواهیم دید ارسطو حکمتِ فلسفی یا سوفیا را همان معرفتِ عِلمی میداند که با عقل غیراستدلالی که دریابندۀ مبادیِ نخستین و برهان ناپذیر است همراه شده. و از طرفِ دیگر چنانکه گفتیم 'صناعت' را در مقابلِ حکمتِ عَمَلی کلاً فضیلت نمیداند. پس بدین ترتیب 'فضیلت' دو تاست: حکمتِ نظری و حکمتِ عَمَلی. و شناخت و فهمِ صحیحِ فرونسیس و بررسیِ جایگاهِ آن در نسبت با حکمتِ نظری بسیار مهم است زیرا در واقع این دو به معنایِ حقیقیِ کلمه فضیلتِ عقلانی هستند؛ به گفتۀ ارسطو فرونسیس فضیلتِ جزءِ لوگیستیکونِ نفس است و سوفیا فضیلتِ جزءِ اپیستمونیکون. و نسبتِ این دو مانند نسبتِ این دو بخشِ نفس است. سه مشخصۀ ویژۀ 'حکمتِ عَمَلی' که ارسطو در اینجا هنگامِ بررسیِ فصلِ ممیزۀ حکمتِ عَمَلی و دیگر فضایلِ عقلی میشمارد و ما باید بر آن تاکید کنیم، این است که 1- دربارۀ امور 'تغییرپذیر' است نه امور ضروری؛ 2- ماهیتِ آن نوعی 'انتخابِ سنجشگرانه' است؛ 3- دارای ساختارِ 'برای- من' است؛ یعنی «مردِ دارای حکمتِ عَمَلی کسی است که آنچه را 'برای خودش' نیک و مصلحت است، به درستی میسنجد» (ا. نیکوماخوسی؛ 6. 5. 1140 الف 25 – 27) که البته این 'خود' یا 'من' میتواند گسترش یافته و معنای 'خانواده' و 'جامعه' را نیز در برگیرد، که به حسبِ آن فرونسیس به شیوۀ 'تدبیر منزل' و 'سیاست' محقق خواهد شد. پس اگر فرونسیس برابر باشد با تواناییِ سنجشِ طُرقِ دست یافتن به غایتی که آن غایت همان 'زندگیِ نیک' [εὖ ζῆν] است و این زندگیِ نیک خود همان نیکبختی است و برترین نیکبختی همان 'زندگیِ نظری و حکمتِ نظری' است، پس از این استدلال آشکار میشود که حکمتِ عَمَلی تواناییِ سنجشِ راههای دست یافتن به حکمتِ نظری [σοφία] است. به این معنا که حکمتِ نظری 'غایت' است و حکمتِ عَمَلی ابزارِ ضروری برای تحققِ این 'غایت'. در این مقاله به تشریح این نسبت ویژه میان حکمت عملی و فضایل عقلی خاصه سوفیا یا حکمت نظری میپردازیم.
|
کلیدواژه
|
ارسطو؛ فرونسیس؛ فضایل عقلی؛ اخلاق نیکوماخوسی
|
آدرس
|
, iran
|
پست الکترونیکی
|
hamedroshanyrad@gmail.com
|
|
|
|
|