بررسی عوامل ارتباط حالات روحی بر اختلالات جسمی

از دیرباز ارتباط و پیوند روح و بدن مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان بوده است. امروزه نیز در مباحث فلسفه ذهن مورد بحث و بررسی است. در قرآن کریم به ارتباط روح و بدن در اصل هستی و در بدو تکوّن و نیز به کیفیت پیوند و ارتباط این دو در دنیا و بعد از آن اشاره هایی شده است. به عنوان مثال از تعبیر بسیار دقیق (ثُمَّ اَنشَاناهُ خَلقاً آخر) به دست آورده می شود همان حقیقتی که پیدایشش از نطفه آغاز گردیده و اکنون به صورت پیکره ای بی جان و فاقد حس و حرکت در آمده، با آفرینشی دیگر حیات پیدا می‌کند بنابراین پیکره و بدن آدمی با روح او نوعی اتحاد و یگانگی دارند.(محمد بهشتی،1386)در این مقاله سعی کرده ام از طریق روش سند کاوی یا کتابخانه ایی و با استناد به قرآن کریم درباره پیوند روح و بدن و اینکه حالات و کیفیات و انفعالات نفسانی مانند ترس، خشم، غم و اندوه، شادی و انبساط و اضطراب و ... چه نتایجی را در بدن به ارمغان می آورند، بپردازم و در انتها به این نتیجه برسیم که روح از بدن بیگانه نیست و انسان از دو حقیقت بیگانه ترکیب نشده است، بلکه روح و بدن در اصل هستی ارتباط وثیق و عمیقی با یکدیگر دارند.