>
Fa   |   Ar   |   En
   ضرورت بررسی مقایسه‌ای فلسفه سهروردی  
   
نویسنده سید عرب حسن
منبع شيخ اشراق و دنياي جديد - 1401 - دوره : 1 - شیخ اشراق و دنیای جدید - کد همایش: 01221-85889 - صفحه:0 -0
چکیده    فلسفه سهروردی ناظر به درک فلسفی از انسان است. لذا طرح تمایز آن از دیگر نظریه‌های مربوط به انسان ضروری است. در این فلسفه، انسان اسطوره ابدی نیست زیرا سهروردی به دنبال پیوند او با توحید است. مقدمات این وصول به بررسی عقلانی برای رفع موانع تبدیل انسان به معنا اختصاص دارد. سهروردی برای وصول به این اندیشه، نظریه اشراق را مطرح کرد. انسان در فلسفه او عین ربط به توحید است. هویت تجربه اشراق، انسانی است. این تجربه، نمی‌تواند بدون مواجهه اصیل با نسبت میان فلسفه و انسان متحقق شود. فلسفه اشراق، تلاش برای درک این نسبت است. الگوی جهان‌شناسی عقلی سهروردی بخش قابل توجهی از تاریخ فلسفه اسلامی را به خود اختصاص داد. فلسفه اشراق، ضمن کوشش برای فهم اندیشه‌های ابن‌سینا (428-370‬ ق) و فارابی (260؟-339 ق)، تلاش برای طرح تدوین الگویی هستی‌شناسانه است. این الگو که امروزه با این عنوان شهرت یافته، در عرض دو حوزه مهم دیگر یعنی حکمت مشاء و متعالیه مطرح است. شیوه متمایز این طریق از اندیشه، وجه تسمیه آن است. اشراق توصیفگر پیوستگی انسان، جهان و خدا بر اساس نظریه فیض دائم است. این فیض از عالی‌ترین مرتبه هستی نزول می‌کند. سهروردی برای تمایز اندیشه خود از نوافلاطونیان و نیز تقریر نظریه فیض و صدور در فلسفه اسلامی، نیاز داشت تا اشراق را به گونه‌ای توصیف کند که با محتوای آن اندیشه‌ها تفاوت اساسی کند. بررسی تطبیقی فلسفه سهروردی نیازمند طرح پرسش‌هایی است که هویت اندیشه او را مخاطب قرار دهد. کنش حاصل از این تخاطب، ساختار مفهومی اندیشه فلسفی ایران و اسلام را متحول می‌کند. فلسفه اشراق تلاش موسس آن را برای بررسی نقّادی حکمت مشاء است. در راس این حکمت، فارابی و ابن‌سینا به عنوان برجسته‌ترین حکیمان مسلمان حضور دارند. فلسفه سهروردی تفکری نو در سنت فلسفی رایج در عالم اسلام است. سهروردی فلسفه اشراق را به نقد و بررسی اندیشه‌های فلسفی مشاء اختصاص داد. این توجه به گونه‌ای است که برخی از مفسران معاصر فلسفه اشراق، در تقسیم موضوعی نوشته‌های سهروردی، عمده‌ترین آن را مربوط به این نقد دانسته‌اند. غایت التفات سهروردی به ادوار نخستین فلسفه اسلامی ایجاد حلقه اتصال تاریخی میان عهد خود با فلسفه فارابی و ابن‌سینا است. مسائل بازمانده از آن فلسفه، نیاز به تفسیری خارج از حوزه حکمت مشاء داشت. نگاه اشراقی به فلسفه ابن‌سینا نشان داد که سهروردی اندیشه خود را از پایان حکمت مشاء آغاز کرد. فلسفه سینوی نیاز اساسی به چنین تداومی داشت و بدون آن، به کمال خود، نائل نمی‌شد. عنصر توصیف گر فلسفه اشراق، ناظر به آغاز فلسفه اسلامی، یعنی حکمت مشاء بود. سهروردی بخشی از اندیشه اشراق را با بررسی نقّادانه حکمت مشاء مطرح کرد که در جهان اسلام شاخص‌ترین نماینده آن ابن‌سینا است. بخشی از پرسش‌های سهروردی مسبوق به درک او از تاریخ است. سهروردی تمام کوشش خود را ناظر به بررسی حکمت مشاء نکرد. او نیاز داشت تا بخشی از عمر کوتاه خود را به طرح و اثبات اندیشه‌های جدید اختصاص دهد. فلسفه اشراق، نماینده اندیشه اصلاح و ابداع است. اصلاح، به حکمت مشاء، و ابداع، به طرح حوزه‌ای جدید اختصاص یافت. او کوشش خود را به این دو بخش مهم اختصاص داد. با تعلق به بخش نخست، نشان داد که در سنت فلسفی رایج در عالم اسلام تفکر می‌کند. در بخش دوم نیز هستی‌شناسی خود را مطرح کرد. وی بیش از همه مرهون و متاثر از فارابی و ابن‌سینا است. جوهر فلسفی، آینده نگر است. ارمغان سهروردی برای انسان دیروز و امروز، فلسفه اشراق است. امروزه این فلسفه نیاز اساسی و ملاک عقلی در الهیّات است.
کلیدواژه سهروردی، حکمت اشراق، نقد سنت مشاء، رویکرد مقایسه‌ای
آدرس , iran
پست الکترونیکی h.seyedarab@gmail.com
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved