>
Fa   |   Ar   |   En
   واکاوی نقش فرزندان در فرآیند انتقال و انتخاب ارزش‌ها و معنای زندگی از والدین به فرزندان  
   
نویسنده فقیه محمد امین ,عبدخدایی زهرا
منبع چهارمين كنگره ملي روانشناسي خانواده، كنگره ملي ازدواج موفق و فرزند پروري سالم - 1401 - دوره : 4 - چهارمین کنگره ملی روانشناسی خانواده، کنگره ملی ازدواج موفق و فرزند پروری سالم - کد همایش: 01230-62000 - صفحه:0 -0
چکیده    زمینه و هدف: از میان عوامل موثر بر شکل‌گیری هویت افراد، خانواده به عنوان اولین و کوچکترین نظام اجتماعی، نقشی ویژه‌ و اساسی ایفا می‌کند. خانواده از طریق شکل دادن سازه‌هایی در شخصیت فرزندان آنها را به مرحله‌ی بلوغ شخصیت و شکل‌گیری هویت می‌رساند. مطالعات بر این باورند که ارزش ها و یافتن معنای زندگی دو مورد از این سازه‌ها هستند. ارزشها، مفاهیم یا باورهایی هستند که انتخاب‌ یا قضاوت هر فرد درباره‌ی رفتارها یا رویدادها را جهت‌دهی می‌کنند و معنای زندگی نیز طبق مدلی مفهومی شامل سه قلمرو می‌شود: چگونگی درک دنیا، هدف زندگی و اهمیت داشتن در زندگی. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که فرزندان به شکلی خنثی به فراگیری ارزش‌ها و معنای انتقالی والدین خود نمی‌پردازند و در این بین نقشی موثر ایفا می‌کنند. از طرف دیگر طبق نظریه‌ی اولسون آنچه موجب تعارض در سیستم خانواده می‌شود عدم تعادل در ابعاد انعطاف‌پذیری و انسجام خانواده است و عاملی که به نوعی بر هر دوی این ابعاد موثر است، ارتباطات خانوادگی است. از این رو واکاوی فرآیندهای انتقال و انتخاب ارزش‌ها و معنای زندگی که بخش مهمی از تعاملات درون‌خانوادگی بین والدین و فرزندان را شکل می‌دهند اهمیت بالایی دارد و تلاش برای شناسایی مضامین موجود در فرآیند انتقال و انتخاب ارزش‌ها و معنای زندگی در والدین و فرزندان از مهمترین موضوعات برای مطالعه در حیطه‌ی خانواده است. هدف این پژوهش این بود که با روش کیفی و با شیوه‌ی پدیدارشناسی تفسیری به بررسی عمیق‌تر نقش فرزندان در این فرآیند بپردازد.روش: مطالعه‌ی حاضر با روش پژوهش کیفی و با شیوه‌ی پدیدارشناسی تفسیری صورت پذیرفت. برای جمع‌آوری داده‌ها از مصاحبه‌ی نیمه‌ساختاریافته استفاده شد و با 7 فرزند (4 پسر و 3 دختر) از خانواده‌های ایرانی مصاحبه به عمل آمد. انتخاب نمونه‌ها از روش هدفمند صورت گرفت. مهمترین ملاک ورود برای فرزندان، سن آن‌ها بود. در این پژوهش به سه دلیل محدوده‌ی سنی 18 تا 29 برای بررسی فرزندان انتخاب شد: اول اینکه این دوران اوج دوران هویت‌یابی فرزندان و مشغولیت ذهنی آن‌ها به ارزش‌ها و معنای زندگی‌شان است. دوم اینکه بخشی از دوران هویت‌یابی از ابتدای نوجوانی را طی کرده‌اند و برخی ارزش‌ها و معنای زندگی برایشان شکل گرفته است و می‌توانند درباره‌ی تجربیاتشان در این زمینه صحبت کنند و سوم اینکه از طرف دیگر این فرزندان هنوز مقدار زیادی از دوران کودکی خود فاصله نگرفته‌اند و به تجربیات آن دوران‌شان در رابطه با فرآیندهای انتقال ارتباط ذهنی نزدیک‌تری دارند. دیگر ملاک ورود نمونه‌ها در رابطه با فرزندان عبارت بود از تجرد و زندگی با والدین خود در یک خانه در تمام مدت زندگی؛ زیرا هدف این بود که تعاملات و ارتباطات آنها با والدین در اوج بوده باشد. ملاک خروج نیز عبارت بود از سابقه‌ی بزهکاری، اعتیاد و سوء پیشینه‌ در فرزندان. حجم نمونه در روش پدیدارشناسی تفسیری، بین 2 تا 25 مورد است در این رویکردِ کیفی، بیشترین توجه و حساسیت به کیفیت تجربه‌ی زیسته‌ی شرکت‌کنندگان لحاظ می‌شود نه کمیت آنها. چرا که هدف اصلی این رویکرد پژوهشی،تعمیم یافته‌هایش به جامعه‌ای خاص نیست و در این روش این امکان وجود دارد تا اظهارنظرهایی مشخص اما فقط پیرامون مواردی که مورد مطالعه و بررسی عمیق و چندبعدی قرار می‌گیرند انجام گیرد. به همین دلیل نمونه‌ها در پژوهش پدیدارشناسانه‌ی تفسیری، باید همگن باشند. شباهت نمونه‌ها باید از حیث جمعیت‌شناختی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی باشد تا هر کدام به عنوان نمونه‌هایی از یک پدیده به حساب بیایند و بررسی آنها در کنار هم ابعاد مختلف پدیده‌ی موردنظر را برای ما آشکار کند. تحلیل داده‌ها نیز به روش تفسیری اسمیت انجام شد.یافته‌ها: تحلیل داده‌ها نهایتا منجر به شناسایی یک مضمون اصلی و 5 مضمون فرعی شد. مضمون اصلی عبارت بود از «نقش پررنگ فرزندان در شکل دادن ارزش‌ها و معنای زندگی» و مضامین فرعی نیز عبارت بودند از «بازنگری در ارزش‌های انتقالی»،«شکل دادن شبکه‌ی ارتباطی»،«خلق و خو»،«درونی و شخصی بودن رسیدن به معنای زندگی» و «قضاوت درباره‌ی اعتبار والدین».نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش ضمن تایید نتایج پژوهش‌های گذشته و صحه گذاشتن بر خنثی نبودن فرزندان در این فرآیند (به این معنا که پذیرندگان صرف ارزش‌های والدین نیستند)، نشان‌دهنده‌ی چگونگی نقش‌‌آفرینی فرزندان در فرآیند پذیرش ارزش‌ها و معنای زندگی از والدین و خلق ارزش و معنای توسط آن‌ها بود. نتایج این پژوهش نشان می‌داد با ورود به سنین نوجوانی و آغاز فرآیند هویت‌یابی رفته رفته هسته‌ی مرکزی شخصیت و فردیت فرزند پررنگ می‌شود و سازه‌های «خود» چون اراده، استقلال و عاملیت شخصی برای فرزند معنی پیدا می‌کنند و دارای اهمیت می‌شوند. کم کم فرزند دارای منظومه‌ای فکری می‌شود که در آن تجربیات مختلفش را معنادهی می‌کند و با در کنار هم قرار دادن چیزهایی که تا کنون برایش حکم «درست» و «غلط» داشته‌اند، تجربیات خودش و اطلاعاتی که از منابع جدید دریافت می‌کند، ارزش‌های جدید خود را شکل می‌دهد و به درکی از زندگی خود می‌رسد. البته بازنگری فرزند در ارزش‌های انتقالی در دوران کودکی، لزوما به معنای این نیست که آن ارزش‌ها توسط فرزند کنار گذاشته می‌شوند، بلکه به معنای اینست که فرزند با بررسی مجدد آن‌ها با توجه به تجربیات جدیدش، آن ارزش‌ها را قضاوت می‌کند. همچنین در مرحله‌ی هویت‌یابی، والدین و ارزش‌ها و مفاهیمی که به آن معتقدند، خودْ موضوع سنجش و اعتباریابیِ فرزند می‌شوند. در نهایت باید گفت ارزش‌های تثبیت‌شده و درونی‌شده‌ی فرزند، برآیندی هستند از آنچه توسط والدین به آن‌ها منتقل شده است و تجربیات آن‌ها. یعنی علیرغم تمام نکاتی که درباره‌ی اهمیت عاملیت گفته شد، خانواده و مفاهیم انتقالی توسط والدین، نقطه‌ی شروع و عزیمتی است که ممکن است تاثیری اساسی حتی در دوران هویت‌یابی و درونی‌سازی ارزش‌ها بر آنچه فرزند انتخاب می‌کند داشته باشند. از طرفی فردیت و عاملیت فرزند برای او این امکان را ایجاد می‌کند که در بسیاری از ارزش‌های منتقل شده در دوران کودکی تجدیدنظر کنند و به سراغ راه‌های جدیدی در زندگی خود بروند. این تعامل همواره در حال وقوع است.
کلیدواژه انتخاب ارزش‌ها و معنا، خانواده، فرزندان، والدین.
آدرس , iran, , iran
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved