انگیزش در کارکنان با تاکید بر تئوری‌های فرآیندی و ارزیابی شناختی

در جامعه‌ی مدرن امروزی، برای آنکه کارکنان توانمند در سازمان‌ها بتوانند حداکثر کارایی را داشته باشند لازم است نگرش مثبتی به شغل خود داشته باشند. نگرش شغلی دارای دو مولفه اساسی رضایتمندی و تعهد سازمانی است. یعنی برای آنکه کارکنان بتوانند نگرش مثبتی نسبت به شغل خود داشته باشند باید از یک طرف از شغل خود رضایت داشته و از طرف دیگر به سازمان خود احساس وفاداری و تعهد داشته باشند. برای ایجاد نگرش مثبت در میان کارکنان باید به چند مولفه دقت کرد. یکی مولفه‌های اثرگذار بر ایجاد نگرش مثبت نسبت به شغل و دیگری تناسب فرد و سازمان است.از جمله چالش هایی که هر مدیر معمولا با آن مواجه می شود، این است که چرا و چگونه کارکنان کار می‌کنند و رفتار ویژه هر فرد ضمن کار چگونه است چرا افراد در رابطه با کاری که قبلا نسبت به آن شوق و علاقه داشتند بی تفاوت می‌شوند؟ آیا در کنار توانایی‌ها و مهارت‌های فنی که اشخاص برای انجام بهتر کارها باید داشته باشند، خصوصیات شخصیتی خاصی نیز بر عملکرد شغلی آنها تاثیر می گذارد ؟ آیا کسانی که باعث رشد و شکوفایی حیرت‌آور در کار و جامعه می‌گردند، ویژگیهای شخصیتی متفاوتی دارند؟ پاسخ به همه این سوالات به عاملی به نام انگیزه در افراد اشاره دارد که یکی از بزرگترین چالش‌ها برای مدیران امروز محسوب می‌شود و از طرفی هم هیچ فرضیه یا روش واحدی برای بر انگیختن افراد وجود ندارد. انگیزه‌ی کاری یکی از موضوعاتی است که بیشترین مطالعه درباره آن صورت گرفته است و در ادبیات مدیریت بسیار یافت می‌شود. این واقعیت که انگیزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است ناشی از نقش کلیدی این عنصر در موفقیت یک سازمان یا یک مجموعه است. این اهمیت همچنین نشان‌دهنده‌ی نبود توافق جمعی و نظر عمومی واحد درباره‌ی نکاتی است که می‌تواند در افراد انگیزه ایجاد کند.