فرآیند صحیح تصمیم سازی اقتصادی با رویکرد نهج‌البلاغه

موضوع فعالیت اقتصادی و نقش آن در جامعه از نظر نهج البلاغه در این مقال مورد کنکاش می‌باشد. از جمله اصول جهان بینی اسلام این است که هیچگونه ثنویتی درهستی نیست؛ آفرینش از نظر بینش توحیدی اسلام به دو بخش ((باید)) و ((نباید)) تقسیم نمی‌ شود. یعنی چنین نیست که برخی موجودات خیر و زیبا هستند و می‌ بایست آفریده شوند ولی برخی دیگر شر و نازیبا هستند و نمی‌ بایست آفریده شوند و آفریده شدند، در جهان بینی اسلامی‌ این چنین منطقی کفر و منافی با اصل توحید است پس ذَم دنیا متوجه چیست؟ معمولاً می‌گویند آنچه از نظر اسلام مَذموم و مطرود است علاقه به دنیا است، این سخن هم درست است هم نا درست، اگر مقصود از علاقه صرف ارتباط عاطفی است نمی‌ تواند سخن درستی باشد، چون انسان در نظام کلی خلقت همواره با یک سلسه علایق و عواطف و تمایلات آفریده می‌شود و این تمایلات بخشی از سرشت او است، او خودش این ها را کسب نکرده است و به علاوه این علایق زاید و بی جا نیستند. همانطور که در بدن انسان هیچ عضو زائدی وجود ندارد حتی یک مویرگ اضافی در کار نیست تمام تمایلات و سرشت بشر متوجه هدف ها و غایاتی حکیمانه است.” هدف این است بانگرش فوق الذکر یک پشتوانه فکری نیرومند در مقابل آفت های فعالیت اقتصادی بدست آوریم . روش تحقیق در این مَقال ناشی از ثبت تجربیات تعدادی از فعالین اقتصادی و الهام از سخنان حکیمانه حضرت علی (ع ) طی سی سال فعالیت تجاری - تولیدی می‌ باشد . مُخَلص کلام، فعال اقتصادی پس از کسب پشتوانه فکری لازم و یادآوری مستدام آن از منظر نهج البلاغه؛ مجهز به یک سیستم خود ایمنی در مقابل آفت های دوران معاصر که ناشی از فعالیت اقتصادی است می‌‌گردد.