راهبری شرکتی و اخلاق کسب و کار

مفهوم حاکمیت شرکتی پیشینه‌ای نسبتاً طولانی ندارد، میتوان گفت که این مفهوم از دهه 1990 در کشورهای بزرگ صنعتی جهان نظیر، انگلستان استرالیا و برخی کشورهای اروپایی مطرح شد سابقه‌ی این امر به گزارش معروفی به نام گزارش کادبری بر می‌گردد که در سال 1992 منتشر شد کادبری پدر حاکمیت شرکتی است او در این حوزه تحقیقات زیادی انجام داده است و حاکمیت شرکتی را به عنوان سیستمی معرفی می‌کند که در آن شرکت‌ها هدایت و کنترل می‌شوند؛ در واقع آن را در ارتباط با سیستم‌ها، فرآیندها، مسئولیت‌ها، نظام‌های کنترلی و تصمیم‌گیری در قلب و بالاترین سطح یک سازمان می‌داند سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه، حاکمیت شرکتی را مجموعه‌ای از روابط بین مدیریت شرکت، هیئت مدیره، سهامداران و ابزار نیل به اهداف و نظارت بر عملکرد عنوان می‌کند. حاکمیت شرکتی خوب مشوقی مناسب برای هیئت مدیره و مدیریت فراهم می‌کند تا آن‌ها دسترسی به اهدافی که برای شرکت و سهامداران جذاب می‌باشند را تسهیل نمایند. سرمایه‌گذاران در بازاری سرمایه ‌ذاری می‌کنند که با وجود مقرراتی مناسب و اجرای منصفانه و شفاف این مقررات، احساس امنیت نمایند. در مقابل نیز شرکت‌ها در چنین بازار سرمایه‌ای دست به افزایش سرمایه خواهند زد.(ذبیح الله رضایی- راهبری شرکتی و اخلاق کسب و کار) این تحقیق از نوع کتابخانه‌ای صورت گرفته و از طریق مطالعه منابع و مقالات موجود، به بررسی حاکمیت شرکتی با تاکید بر اخلاق سازمانی پرداخته است .نتایج تحقیق نشان می‌دهد، با توجه به تفاوت‌های فرهنگی و قانونی کشورها، تدوین مجموعه‌ای از قواعد اخلاقی که باید در هنگام پیاده‌سازی حاکمیت شرکتی لحاظ گردد به شکل یک الگوی جامع و فراگیر برای تمام کشورها امکانپذیر نمی‌باشد و همچنین رعایت قواعد اخلاقی باعث تحقق بسیاری از اهداف حاکمیت شرکتی می‌گردد.