>
Fa
  |  
Ar
  |  
En
نقش وصف آشکارگی در واقعگرایی معرفتی
نویسنده
ابراهیمی محسن
منبع
اولين همايش ملي « واقعگروي معرفتي در فلسفه اسلامي و چالشهاي پيشروي آن» - 1402 - دوره : 1 - اولین همایش ملی « واقعگروی معرفتی در فلسفه اسلامی و چالشهای پیشروی آن» - کد همایش: 02230-71195 - صفحه:0 -0
چکیده
تحقق ادراک برای انسان، بر پایه وصف آشکارگی است؛ به این معنا که در ادراک، پرده از یک امر مخفی، برداشته میشود. پرسشی که در اینجا مطرح میشود؛ این است که آیا آشکارگی، وصف واقعیت است و یا آن که برخاسته از وجود انسانی است؟ در اینجا دو نگاه عمدۀ قابل طرح است: دیدگاه اول که بیان میکند وصف آشکارگی برخاستۀ از وجود انسانی است و این انسان است که واقعیت را -بنابر پذیرش آن- آشکار میکند و در نگاه دوم، بیان میشود که آشکارگی، وصف اصیل واقعیت خارجی است و انسان در برابر آن در نقش قابلی قرار دارد. مقتضای واقعگرایی در فلسفۀ صدرایی، این است که ویژگی آشکارگی برخاستۀ از واقعیت خارجی باشد و واقعگرایی معرفتیِ شکل گرفته بر پایه این وصف، به این نحو است که معرفت بر پایه آشکارگی واقعیت تعریف میشود و به تعبیر دیگر در واقعگرایی معرفتی، معرفت، همان جنبۀ ظهور و آشکارگی واقعیت است؛ از همین رو، تعریف معرفت در فلسفۀ صدرایی چنین است: «العلم معلوم بنفسه منکشف بذاته و غیره من المعلومات معلوم به». مسالۀ اصلی دیگر در این چارچوب، تبیین جایگاه انسان در نسبت با آشکارگی واقعیت است. از نگاه فلسفۀ صدرایی میتوان جایگاه انسان را در نسبت با آشکارگی واقعیت، جایگاه قابلی دانست؛ به این شکل که وجود انسانی، مظهر و محل تجلی این وصف است؛ همانند آینهای که نور را در درون خود بازتاب میدهد. در ادامه این مطلب تبیین میشود واقعگرایی معرفتی -که بر پایه آشکارگی واقعیت شکل میگیرد- در حوزه معرفتشناسی، توانایی مطلوبی برای حل چالشهای معرفتی دارد که چهار مورد آن در مقاله مورد بحث قرار میگیرد و انتخاب این موارد، از آن جهت است که با بررسی آنها، میتوان فرق واضحی میان دو دیدگاه ذکر شده گذاشت. الف. تعریف معرفت و اشکالات گتیه. در بررسی اشکالات گتیه از منظر واقعگرایی معرفتی مشخص میشود که وجه اصلی اشکالات گتیه، عدم توجه به تعریف معرفت بر پایه وصف آشکارگی واقعیت در نگاه سهجزئی است و به شکل اختصار هر چند که در اشکالات، فرد، واجد باور صادق موجه است؛ اما از آنجا که این امور سهگانه مبتنی بر وصف آشکارگیِ واقعیتِ نشانداده شده به فرد نیست، بنابراین وی، فاقد معرفت است. ب. دادههای حسی و غنای معرفتی آن. از جمله اشکالات اصلی به واقعگرایی معرفتی، این مساله است که انطباعات و دادههای حسی، به خودی خود هیچ وجه معرفتی ندارند و آنها صرف یک انطباع کور هستند که نمیتوان به شکل مستقل، از آنها معرفتی به دست آورد. در پاسخ به این اشکال، بیان میشود که اگر آشکارگی وصف وجود انسانی باشد، بنابراین راه واقعگرایی از طریق ادراک حسی بسته است؛ زیرا این وجود انسانی است که به دادههای حسی خود، وجه معرفتی میبخشد؛ اما اگر آشکارگی وصف واقعیت خارجی باشد، میتوان آنها را واجد جنبۀ معرفتی دانست. ج. مطابقت و مساله صدق. مساله دیگری که بر پایه واقعگرایی معرفتی، قابل تبیین است، مساله مطابقت در بحث از صدق است. از جمله اشکالات مطرح در بحث از صدق- به معنای مطابقت- این است که چگونه میتوان به واقعیت خارجی دست پیدا کرد و آن را با گزارهها زبانی و مفاهیم ذهنی سنجید؟ پاسخ این است که بر پایه آشکارگی واقعیت خارجی و اتحاد نمود با بود، آن از طریق وصف آشکارگی در دسترس افراد است و میتوان آن را با مفاهیم ذهنی سنجید؛ اما اگر آشکارگی، وصف انسان باشد، تبیین صدق به معنای مطابقت با اشکال روبه رو است؛ زیرا واقعیتی که بتوان با قطع نظر از فرد مُدرِک آن را با پدیدارها و مفاهیم ذهنی سنجید؛ قابل دسترس نیست. د. نفی واقعگرایی و مساله خطا و توهمهای حسی. از جملۀ اشکالات اصلی به واقعگرایی، وجود خطاها و توهمهای حسی است. این اشکال بیان میکند که فرآیند خطاها و توهمهای حسی، اثبات میکنند که فرد در ادراکات حسی خود، واقعیت خارجی را به شکل بیواسطه دریافت نمیکند، بنابراین نمیتوان ادراکات حسی از جهان خارج را دلیلی بر وجود آنها گرفت، پاسخی که بر پایه آشکارگی واقعیت داده میشود، در مرحله اول این است که بیواسطه بودن درک واقعیت خارجی در ادراک حسی، به معنای اتحاد نمود با بود، به شکل حمل حقیقت و رقیقت است به این شکل که پدیدارهای حسی، همان رقیقه واقعیت خارجی است که در قوای ادراکی ما آشکار میشوند و از آنجا که هر رقیقهای با حقیقتاش متحد است، بنابراین در ادراک حسی صحیح، ما واقعیت خارجی را به شکل بیواسطه درک میکنیم. در مرحله دوم، وجه اشتباه در خطا و توهمهای حسی بیان میشود به این صورت که خطا و یا توهم حسی، ناشی از ضعف ارتباط با واقعیت خارجی و ابهام در ادراک است که گاه ناشی از شرایط واقعیت خارجی است مانند فاصلۀ زیاد زمانی و مکانی و گاه ناشی از ضعف قوای ادراکی مانند توهمهای حسی. بنابراین فرق واضحی میان ادراک صحیح حسی با خطا و توهمهای حسی بنابر آشکارگی واقعیت وجود دارد. در حالی که بنابر انتساب وصف آشکارگی به انسان، نمیتوان فرق واضحی میان این دو گذاشت.
کلیدواژه
واقعگرایی معرفتی، آشکارگی، واقعیت، معرفت، انسان.
آدرس
, iran
پست الکترونیکی
mhnebr@gmail.com
Authors
Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved