|
|
بداهت اصل علیت در واقع گروی فلسفه اسلامی و چالش های آن
|
|
|
|
|
نویسنده
|
احسن مجید ,سفیدگری سعید
|
منبع
|
اولين همايش ملي « واقعگروي معرفتي در فلسفه اسلامي و چالشهاي پيشروي آن» - 1402 - دوره : 1 - اولین همایش ملی « واقعگروی معرفتی در فلسفه اسلامی و چالشهای پیشروی آن» - کد همایش: 02230-71195 - صفحه:0 -0
|
چکیده
|
اصل علیت، اصل محوری متافیزیک است که مورد پذیرش اکثر فلاسفه از یونان تا دوران معاصر بوده است. این محوریت در فلسفه اسلامی به گونه ای است که گاه به عنوان وجه ممیزه و فارق فلسفه اسلامی با مکاتب کلامی و عرفانی بر شمرده شده است. با این حال، بحث و گفتگو در باب حدود و ثغور این اصل و یا نحوه تبیین یا تثبیت آن همواره محل بحث فیلسوفان بوده است. یکی از مسائل مهم قابل طرح در این رابطه بداهت یا عدم بداهت اصل علیت است. ذکر این نکته لازم است که بحث از بداهت یا عدم بداهت و یا حتی قبول یا رد این اصل به طور جدی با تلقی و نحوه تبیین هر فیلسوفی از این اصل گره خورده است. تلقی فیلسوفان عالم اسلام از این اصل مبتنی بر نوعی نظام تاثیر و تاثر ضروری در میان موجودات است که از واجب تا نازلترین موجودات را شامل می شود؛ این تلقی با محوریت بخشی به علیت فاعلی و فقر همه موجودات به حضرت حق، امری مشترک میان هر سه مکتب فلسفه اسلامی است که با تعمق در آن می توان بدیع بودن آنها نسبت به نظام های فلسفی یونانی را نیز فهم کرد. با این همه، قول به بداهت این اصل و در نتیجه نیازمندی آن به تبیین و تنبیه، و یا عدم بداهت آن و به طور طبیعی احتیاجش به اثبات، مساله ای نبوده است که به تفصیل و معنون به عنوانی مستقل مورد بحث و بررسی ایشان قرار گرفته باشد. با این وجود، اندیشه ایشان از این بحث خالی نبوده و می توان در لابلای مباحثشان در این رابطه نکات و اشاراتی یافت. این مقاله می کوشد با تمرکز بر فلسفه اسلامی بداهت یا عدم بداهت اصل علیت را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. البته اگرچه مراد از بداهت در اینجا «عدم امکان اقامۀ برهان به سود چیزی» است اما نباید از تفاوت میان بداهت یک قضیه و ادعای بداهت آن غفلت کرد زیرا در فرض بداهت یک قضیه، آن قضیه برهانناپذیر خواهد بود در حالیکه قضیۀ درجۀ دومی که در آن بداهت قضیۀ مذکور ادعا میشود، خود قضیهای نظری و نیازمند برهان است و بهعبارت دیگر باید میان قضیۀ p و قضیۀ دومی با محتوای «p یک قضیۀ بدیهی است» تفاوت قائل شد و صرف برهانناپذیری قضیۀ نخست برای بی نیاز از برهان بودن قضیۀ دوم کفایت نمی کند. برخی فیلسوفان مسلمان با التفات اجمالی به این تفکیک کوشیده اند برای برهانناپذیری اصل علیت، اقامه استدلال کنند به این بیان که هر نوع استدلالآوری بهسود اصل علیت مستلزم مصادره به مطلوب و یا تسلسل خواهد بود. با این همه، به نظر می رسد که هر دو استلزام یاد شده می توانند با چالشهایی روبرو شوند اگرچه به دلیل تفکیکی که بیان شد قبول این چالش ها و رد این استلزامات، ارتباطی به بداهت یا عدم بداهت اصل علیت نخواهد داشت. بنابراین یا باید استدلال دیگری غیر از ادله ذکرشده بهسود برهانناپذیری این اصل اقامه گشته تا حکم به بداهت ممکن شود و یا استدلال معتبری در تایید اصل علیت ارائه شود تا عدم بداهت آن نتیجه گرفته شود. برخی مدعی شده اند که ابن سینا از جملۀ فیلسوفانی است که استدلالی برای اثبات اصل علیت با پیشفرض گرفتن اصل امتناع ترجح بلامرجح ارائه کردهاست. ارزیابی این استدلال بازبسته به بررسی محتوای اصل علیت و اصل امتناع ترجح بلامرجح و رابطۀ آن دو است. روشن است که اگر چنانکه برخی فلاسفه مسلمان مدعی شده اند اصل علیت بیان دیگری از همان اصل امتناع ترجح بلامرجح و یا بالعکس اصل امتناع ترجح بلامرجح صورت خاصی از اصل علیت باشد، استدلال ابن سینا به دلیل مصادره به مطلوب بودن یک استدلال تنبیهی و نه حقیقی خواهد بود که نتیجه اش بداهت اصل علیت از نظر بوعلی است؛ این در حالی است که اگر این دو اصل حقیقتا متفاوت باشند استدلال بوعلی یک استدلال حقیقی و نه تنبیهی خواهد بود که نتیجه اش عدم بداهت اصل علیت است. در عین حال نگارندگان متفطن استدلال دیگری بهسود علیت شده اند که می کوشد بدون ابتنا بر اصل امتناع ترجح بلامرجح و صرفا با تحلیل مفهوم امکان و ضرورت و امتناع تناقض، عدم بداهت اصل علیت را نشان دهد. اثبات عدم بداهت علیت چه بسا بتواند بابی برای گفتگوی فلسفه اسلامی با گروهی از فیلسوفان غربی که مخالف صدق این اصلند، باز نماید.
|
کلیدواژه
|
اصل علیت، امتناع ترجح بلامرجح، بداهت، تناقض، فلسفه اسلامی
|
آدرس
|
, iran, , iran
|
پست الکترونیکی
|
s_sefidgari@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|