نقش دانش جامعه شناختی در سیاستگذاری عمومی (مطالعه موردی: سیاستگذاری در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، با تمرکز بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش)

زمینه و اهداف: با عنایت به اهمیت علم جامعه شناسی و رویکردهای جامعه شناختی موثر در حوزه تعلیم و تربیت که به عنوان یک منبع مهم در توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فردی مطرح می شود، این تحقیق به بررسی و تجزیه و تحلیل محتوایی طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش بر اساس مفروضات رویکردهای انتخابی جامعه شناسی با تاکید بر مقوله-ی سیاستگذاری آموزشی پرداخته است. روش بررسی: در این تحقیق از روش های فراترکیب، تحلیل محتوای قیاسی و روش تحلیل آنتروپی شانون بهره برده شده است که پردازش داده ها را در بحث تحلیل محتوا با نگاه جدید و به صورت کمی و کیفی مطرح می کند. آنتروپی در تئوری، شاخصی است برای اندازه گیری عدم اطمینان که به وسیله، یک توزیع احتمال بیان می شود. محتوای تحقیق حاضر بررسی 200 مقاله انجام گرفته در خصوص تحلیل عملکردی سند تحول به کمک روش فراترکیب و سپس تحلیل محتوای مولفه های 3 گانه انتخابی سند تحول و قیاس آن ها با 7 رویکرد غالب جامعه شناختی موثر در حوزه تعلیم و تربیت به کمک روش تحلیل شانون می باشد که مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل فراترکیب نشان داد که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با چالش های 4 گانه در مفاد خود روبروست و تحلیل محتوای آنتروپی شانون نیز نشان داد که از بررسی کل سند تحول بنیادین، مولفه های دینی و سیاسی بیشترین میزان فراوانی را به خود اختصاص داده، و کم ترین مقدار مربوط به مولفه های اجتماعی- فرهنگی است. نتیجه گیری: یافته های حاصل از فراوانی مولفه ها نشان داده است که مولفه های اجتماعی-فرهنگی موجود در مفاد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از توزیع نرمال برخوردار نیستند به طوری که متاسفانه در حد خیلی کم به مقولات اجتماعی و فرهنگی در این سند پرداخته شده و این دو مولفه تقریباً به حاشیه رانده شده اند.