ارزیابی معیارهای پذیرش فناوری بلاک‌چین در مدیریت زنجیره تامین با استفاده از روش فازی بهترین-بدترین

با جهانی شدن اقتصاد، بسیاری از فعالیت‌های زنجیره تامین نظیر مدیریت و کنترل موجودی، قیمت‌گذاری، تامین و تدارک کالاها، عقد قرارداد با شرکای تجاری، پرداخت‌های مالی به تامین‌کنندگان، لجستیک و حمل‌ونقل، ردیابی کالاها و انتقال اطلاعات دچار چالش شده است. فناوری جدید بلاک‌چین با مدیریت کارآمد و هوشمند اطلاعات و به اشتراک‌ گذاشتن آن بین کلیه اعضای زنجیره تامین نظیر تامین‌کنندگان، تولیدکنندگان، مراکز ذخیره و توزیع، بانک‌ها، ارائه‌دهندگان خدمات لجستیکی و خرده‌فروشان منجر به کاهش هزینه‌ها، افزایش سودآوری، افزایش کارایی، تحویل به موقع کالاها، بهبود و یکپارچگی عملیات، مدیریت سیستماتیک داده‌ها و رابطه قوی بین ذینفعان زنجیره تامین می‌شود. با استفاده از فناوری بلاک‌چین، هر یک از اعضای زنجیره تامین قادر خواهند بود که انواع تراکنش‌های کسب‌وکار را با امنیت و شفافیت بیشتری ردیابی کنند و بدین ترتیب تاخیرهای زمانی و خطاهای انسانی به شدت کاهش خواهد یافت. این پژوهش با هدف شناسایی و ارزیابی معیارهای موثر جهت پذیرش و کاربرد فناوری بلاک‌چین در مدیریت زنجیره تامین انجام شده است. نظر به این که فرآیند ارزیابی یک فرآیند تصمیم‌گیری چندمعیاره است، نیازمند در نظر گرفتن دیدگاه‌های کارشناسان و سیاست‌گذاران حوزه زنجیره‌ تامین است. افزون بر این، مدیران سیستم‌های زنجیره تامین در فرآیند تصمیم‌گیری با عدم‌قطعیت‌های ذاتی روبرو هستند، بنابراین از روش فازی بهترین-بدترین برای تعیین اهمیت هر یک از عوامل تاثیرگذار بر پذیرش فناوری بلاک‌چین استفاده شده است. بر اساس نتایج، امنیت اطلاعات، سطح اطمینان و صحت اطلاعات و حفاظت از حریم خصوصی از تاثیرگذارترین معیارهای پذیرش فناوری بلاک‌چین در مدیریت موثر زنجیره تامین است.