ارزیابی نگرش دانش آموزان دوره ابتدایی پیرامون یادگیری روبه عقب (وارونه) و رابطه آن با دنیای مجازی با رویکرد آمیخته (مطالعه مورد: مدارس ابتدایی شهر کاج)

هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تجربیات دانش آموزان از یادگیری رو به عقب و رابطه آن با دنیای مجازی بود. این پژوهش از نظر راهبرد و روش، پژوهشی آمیخته است. فاز کیفی پژوهش، با طرح تطبیقی انجام شد که جامعه آماری آن، دانش آموزان دوره ابتدایی مدارس شهرکاج از توابع شهرستان اردل بودند که بصورت نمونه گیری اشباع نظری و هدفمند، از 23 نفر از آنان مصاحبه عمیق به عمل آمد. در فاز کمی جامعه آماری مطالعه را دانش آموزان دوره ابتدایی شهرکاج تشکیل می دادند که 350 نفر در مطالعه حاضر شرکت کردند. ابزار پژوهش در این تحقیق، شامل پرسشنامه استاندارد دنیای مجازی (لی و همکاران، 2005) و یادگیری روبه عقب طراحی و اعتبارسنجی شده در این مطالعه بود. برای تحلیل فاز کیفی، از روش کدگذاری اسمیت و برای تحلیل فاز کمی از آزمون های تحلیل عاملی تاییدی، آزمون t و رگرسیون و همبستگی استفاده شده است. نتایج طرح تطبیقی در بخش کیفی، منجر به شناسایی 5 مقوله اصلی و 13 مقوله فرعی از 72 مفهوم به دست آمده از مصاحبه شد. بطور کلی استفاده از دنیای مجازی، یادگیری روبه عقب (وارونه)را تبیین می کند. بر طبق نتایج، توصیه می شود کارشناسان تحلیل محتوا و متخصصان برنامه درسی، اهمیت توجه به یادگیری روبه عقب (وارونه) و استفاده درست از دنیای مجازی را در برنامه های درسی و آموزشی دوره ابتدایی مورد ملاحظه قرار دهند.