بررسی موانع یادگیری در مدل همکاری دولت، بخش خصوصی، دانشگاه، پارک‌های علم و فناوری و جامعه با تاکید بر انگاره‌های غلط

همکاری نهادهای مختلف بدلیل تعارض دیدگاه و منافع و عدم فهم پدیده مورد همکاری همیشه مناقشه برانگیز بوده است. بدلیل وجود همین موانع، یادگیری از مسائل موجود و حل آن با مشکل روبرو شده است بخصوص اینکه این عدم فهم، منجر به انگاره‌ها یا مفروضات ذهنی متفاتی می‌شود که بر نوع و میزان اطلاعات دریافتی از مسئله، تعریف و حل آن تاثیرگذار است. بنابراین شناسایی موانع یادگیری بخصوص انگاره‌های اساسی که منجر به سیاست‌های مهم شده‌اند به مدیران، تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران کمک شایانی در تصمیم گیری بهتر و اصلاح خطاها می‌کند. لذا این مقاله به تبیین موانع یادگیری و نقش انگاره‌ها در مدل همکاری دولت، بخش خصوصی، دانشگاه، پارک‌های علم و فناوری و جامعه که منجر به اشتباهات سیاستی شده‌اند پرداخته است. برای این منظور، این مقاله با روش قوم‌شناسی انتقادی ‌و با استفاده از رویکرد پویایی شناسی سیستم‌ها و یادگیری تک و دوحلقه‌ای سعی در تبیین این موضوع دارد. نتایج نشان داد که موانع یادگیری تک حلقه‌ای در 4 لینک شرایط به اطلاعات، اطلاعات به تصمیم، تصمیم به اقدام (اجرایی شدن تصمیمات) و اقدام به شرایط و موانع یادگیری دو حلقه‌ای در یک لینک (اطلاعات به مفروضات پایه‌ای) و یک متغیر (مفروضات پایه‌ای) به تفکیک در 4 بخش دولت (دولت محلی و مرکزی، نهادهای حامی فناوری و پارک‌های علم و فناوری و ...)، بخش خصوصی (صنعت)، دانشگاه و جامعه شناسایی شد. موانع یادگیری تک حلقه‌ای مجموعا 45 و دو حلقه‌ای مجموعا 25 مانع بود که با نظر خبرگان، 5 مانع شامل عدم تفکیک و تعیین شاخص‌های ورودی، خروجی و نتایج نهادهای فناوری، عدم ارزیابی شرکت‌های فناور و دانش‌بنیان در نهادهای علم و فناوری، میرا نبودن حمایت‌ها و عدم جایگزینی خدمات بجای حمایت، عدم ارزشگذاری خدمات ارائه شده توسط نهادهای فناوری و توجه شرکت‌ها به این موضوع، نبود برنامه ارتقا نیروی انسانی ستاد نهادهای فناوری دارای اولویت بیشتری شناخته شد و سپس راه‌کارهایی جهت رفع آن‌ها ارائه شد.