خط مشی گذاری فناوری های نوین دیجیتال با رویکرد تحلیل محتوای کیفی (مورد مطالعه: اینترنت اشیاء)

علی‌رغم ظهور فناوری‌های نوین و به‌ویژه اینترنت اشیا که استفاده از آن‌ها در حوزه‌های متعدد به طور فزاینده‌ای روبه‌رشد است، دانش کافی از مفاهیم، حوزه‌ها، کاربست‌ها و مقوله‌های موثر از آن وجود ندارد. به طور نمونه نمی‌توان یک خط مشی عمومی برای بهره گیری از این رویکردهای نوین مشاهده نمود. بر پایه همین خلا مطالعاتی، این پژوهش باهدف ارائه خط مشی جهت فناوری‌های نوین دیجیتال به طور اعم و اینترنت اشیا به طور اخص انجام شد. با عنایت به ادبیات محدود و عدم وجود نظریه‌هایی برای تدوین خط‌مشی‌های جامع، در زمینه بهره‌گیری از اینترنت اشیا، در این پژوهش از رویکرد تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شد. به‌طوری‌که در آن با بررسی مبانی نظری و مبانی تجربی موجود در حوزه فناوری‌های دیجیتال سعی به استخراج مفاهیم کلیدیِ پنهان و متعاقباً تعیین مقوله‌های فرعی و مقوله‌های اصلی، برای کسب شاخص‌هایی در دستیابی به یک خط‌مشی‌ برای اینترنت اشیا اقدام گردید. برای این منظور با مرور سامانمند ادبیات و به کمک روش پژوهش کیفی فراترکیب(متاسنتز) کلیه شاخص‌های کلیدی برای خط‌مشی‌گذاری عمومی در اینترنت اشیا شناسایی و طبقه‌بندی و در دو گام پژوهش فراترکیبی، به ترتیب نتایج ذیل حاصل گردید: در گام اول از پژوهش فراترکیبی نسبت به بررسی عمیق مطالعات پیشین پرداخته شد و در گام دوم از پژوهش فراترکیبی با بهره‌گیری از تکنیک‌های کدگذاری(بر پایه تحلیل محتوای کیفی) به تعیین تعداد 70 مقوله فرعی و 8 مقوله اصلی اقدام شد و خط مشی پیشنهادی می تواند به عنوان مبنا از سوی مدیران وسیاست گذاران بر پایه سه عامل زمینه ای،راهبردی ومداخله ای مورداستفاده قرارگیرد.

providing a policymaking for emerging technologies in case of internet of things

despite the emergence of new technologies, especially the internet of things, whose use is increasingly growing in many fields, there is not enough knowledge of its concepts, fields, applications, and effective categories. for example, it is not possible to see a general policy for using these new approaches. based on this research gap, this research was done with the aim of providing a policy for new digital technologies in general and the internet of things in particular. considering the limited literature and the lack of theories for developing comprehensive policies in the field of using the internet of things, qualitative content analysis approach was used in this research. so that by examining the theoretical foundations and experimental foundations in the field of digital technologies, we try to extract the hidden key concepts and subsequently determine the sub-categories and the main categories, in order to obtain indicators in achieving a policy for the internet of things. , action was taken. for this purpose, with a systematic review of the literature and with the help of metasynthesis qualitative research method, all the key indicators for public policy in the internet of things were identified and classified; in the two steps of the meta-composite research, the following results were obtained: in the first step, the meta-composite research was conducted in-depth review of previous studies, and in the second step, the meta-composite research was conducted using coding techniques (based on qualitative content analysis) to 78 sub-categories and 8 main categories were determined and the proposed policy can be used as a basis by managers and policy makers based on three contextual, strategic and interventional factors.