تحلیلی مقایسه ای بر رابطه انسان و محیط با تکیه بر الگوهای نوظهور رفتاری در قرارگاه های رفتاری جمعی جدید و قدیمی (نمونه مطالعاتی: فروشگاه زنجیره ای رفاه و بازار سنندج)

محیط می تواند خاستگاه ادراک، بازشناسی، اثرگذاری و رفتار فضایی باشد. گروه های مختلف استفاده کننده از فضاهای جمعی دارای نیازها و الگوهای رفتاری و بسترساز قرارگاه های رفتاری مختلفی هستند. با در نظر داشتن دوگانه کالبد و رفتار جاری در قرارگاه های رفتاری، همچنین با توجه به تاثیر مولفه های فرهنگی و تغییر برخی از آنها در طول دوره‌های زمانی، چارچوب ادراکی انسان و نهایتا نوع رفتار نیز تغییر می یابد، این امر منجر به ظهور الگوهای رفتاری نو در استفاده از فضا‌های کالبدی به‌جا مانده از قبل و نهایتا تغییر شکل کالبد می‌گردد. هدف این پژوهش بازشناسی و مقایسه مهمترین الگوهای رفتاری مشترک در بازار قدیمی و فروشگاه زنجیره ای رفاه سنندج در قرارگاه‌های رفتاری غیر همسان است. رویکرد این پژوهش کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و در دو مرحله انجام شده است؛ مرحله اول مروری بر مبانی نظری و پیشینه پژوهش است که داده ها با روش اسنادی گردآوری شده است، در مرحله دوم مطالعات میدانی با رویکرد کیفی، روش مطالعه موردی در تلفیق با روش مردم نگاری انجام شده است و در بخش هایی از پژوهش راهبرد علی- مقایسه ای مورد استفاده قرار گرفته است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است. نتایج نشان دهنده تاثیر عوامل همساخت بر ایجاد الگوهای جدید رفتاری در استفاده از فضاهای جمعی فروشگاهی می باشد؛ فروشگاه‌های زنجیره‌ای در مقایسه با بازار، مکان هایی با اجتماع پذیری کم، نفوذپذیری پایین، تمرکز پذیری زیاد، بی‌هویتی فضا و دارای ناپایداری در برخی فعالیت ها، عدم برخورداری از مقیاس های انسانی مناسب و فاقد عوامل موثر در تحریک حواس پنجگانه هستند.

a comparative analysis on the relationship between man and the environment based on emerging behavioral patterns in new and old behavior setting centers (study example: refah market and sanandaj bazaar)

the environment can be the origin of spatial perception, recognition, influence and behavior. different groups using collective spaces have needs and behavioral patterns and create different behavioral bases. considering the duality of the body and the current behavior in behavioral camps, also considering the impact of cultural components and the change of some of them over time periods, the perceptual framework of humans and finally the type of behavior also changes, this leads to the emergence of new behavioral patterns in the use of the body spaces left before and finally change the shape of the body. the purpose of this research is to identify and compare the most important common behavior patterns in the refah market and old bazaar in sanandaj in non-identical behavior locations. the approach of this research is qualitative and descriptive-analytical, and it was carried out in two stages; the first stage is a review of the theoretical foundations and the background of the research, the data was collected by documentary method, in the second stage, field studies with a qualitative approach, case study method combined with ethnographic method were conducted. causal-comparative strategy has been used in some parts of the research. the results show the effect of co-constructing factors on the creation of new behavioral patterns in the use of store collective spaces; compared to the bazaar, chain stores are places with low sociability, low permeability, high concentration, anonymity of space and instability in some activities, lack of appropriate human scales and lack of effective factors in stimulating the five senses