نقش برازش تکلیف- فناوری و سازه‌‌های مدل پذیرش فناوری در پیش‌‌بینی کیفیت تدریس معلمان دوره‌ی متوسطه

این پژوهش با هدف بررسی کاربرد مدل برازش تکلیف- فناوری و مدل پذیرش فناوری برای ارزیابی کیفیت تدریس معلمان در محیط آموزشی با استفاده از روش همبستگی انجام شد. جامعه‌ی آماری 410 معلم متوسطه‌ی دوره‌ی دوم شهر رفسنجان بودند که 200 نفر بر اساس جدول نمونه‌گیری کرجسی و مورگان به روش نمونه‌‌‌‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه‌های گاردنر و آمورسو (2004)، کلوپینک و مک‌‌کنی (2004) و باس و همکاران (2016) برای سازه‌‌های مدل پذیرش فناوری؛ کیفیت تدریس معلمان جاتیلنی و جاتیلنی (2018) و برازش تکلیف- فناوری آجایی (2014) پاسخ دادند. داده‌‌ها با روش تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم برازش تکلیف- فناوری بر کیفیت تدریس با فناوری معلمان و سهولت و سودمندی ادراک‌شده و نگرش و نیت رفتاری کاربرد فناوری در تدریس اثر مثبت و معنی‌‌دار دارد، اما این تاثیر بر کاربرد واقعی فناوری در تدریس معنی‌‌دار نبود. اثر مستقیم نگرش نسبت به کاربرد فناوری بر کیفیت تدریس معلمان با فناوری مثبت و معنی‌‌دار ، اما اثر سهولت و سودمندی ادراک شده، نیت رفتاری و کاربرد واقعی فناوری بر کیفیت تدریس با فناوری معنی‌دار نبود. نتایج اثرات غیرمستقیم برازش تکلیف-فناوری بر کیفیت تدریس با فناوری با واسطه‌‌گری پذیرش فناوری در تدریس معلمان نشان داد کلیه مسیرهای زنجیره‌ای که از طریق سازه‌‌های پذیرش فناوری به کیفیت تدریس با فناوری منجر می‌شود، معنی‌دار نمی‌باشند. بنابراین می‌توان گفت برازش تکلیف- فناوری و پذیرش فناوری در بین معلمان نمونه‌ی مورد بررسی نتوانست پیش‌‌بینی‌کننده‌ی کیفیت تدریس با فناوری آنها باشد.

the role of task-technology fit and technology acceptance model constructs in predicting secondary school teachers’ quality teaching

this research aimed to investigate the application of the task-technology fit model and the technology acceptance model to evaluate the teachers’ quality of teaching in the educational environment using the correlation method. the statistical population was 410 secondary school teachers of rafsanjan city  that 200 people were selected based on morgan krejci sampling table using available sampling method and they responded gardner and amoroso’s (2004), klopping and  mckinney’s (2004), bas et al’s (2016) questionnaire for technology acceptance model  constructs; jatileni jatileni teachers’ quality of teaching (2018) and ajayi’s technology-task fit (2014) questionnaires. data were analyzed by path analysis method. the results showed direct effect of task-technology fit on teachers’  quality of teaching with technology, ease, usefulness, attitude, and behavioral intention was positive and significant, but this effect on the actual use of technology in teaching was not significant. also the direct effect of the attitude towards the use of technology on the teachers’ quality of  teaching with technology was positive and significant, but the effect of perceived ease and usefulness, behavioral intention and actual use of technology on the quality of teaching with technology was not significant. the results of the indirect effects of task-technology fit on the quality of teaching with technology through the mediation of technology acceptance in teachers’ teaching showed that all paths of the chains that lead to the quality of teaching with technology through the constructs of technology acceptance are not significant. therefore, it can be said that task-technology fit and technology acceptance among teachers in the studied sample could not predict the quality of teaching with technology.