نقد و بررسی نظریه انتخاب ولایت فقیه از دیدگاه علامه مصباح و آیت الله سیستانی

نظریه‌ی ولایت‌فقیه که تا قبل از انقلاب اسلامی، تنها به‌عنوان‌مثال فرع فقهی و بحث نظری در میان فقها موردبحث قرار می‌گرفت، پس‌ازانقلاب اسلامی به‌عنوان تئوری حکومت اسلامی و مبنای نظری نظام جمهوری اسلامی ایران، موردتوجه ویژه‌ای قرار گرفت. به‌طوری‌که به‌عنوان‌مثال از اصلی‌ترین بحث‌های روز در محافل علمی، موردبحث و تبادل‌نظر قرار گرفت. دراین‌بین دو دیدگاه متفاوت را موردبحث قرار می‌دهیم ازاین‌جهت که علامه مصباح مانند استاد خویش امام ره قائل به ولایت مطلقه فقیه است با استناد به ادله عقلی نقلی و این در حالی است که آیت‌الله سیستانی مانند استاد خویش آیت‌الله خویی ره قائل به ولایت مقیده است وادله عقلی نقلی را قبول ندارد بلکه آن‌ها را محدود به حدودی می‌داند. همچون افتاء وقضاء و تصدی امور حسبیه. مراد از افتاء این است که کلام فقیه در احکام فقهی و مسائل شرعی حجت است وولایت بر قضاء یعنی اینکه حکم فقیه بین اصحاب دعوی و دعاوی حقوقی و مسائل قضایی نافذ و معتبر است و مراد از امور حسبیه اموری است که انجام آن ضرورت داشته و متولی خاصی ندارد، این امور دارای مصادیقی همچون سرپرستی ایتام و مجانین است، در این مقاله سعی شده به‌صورت توصیفی _ تحلیلی پرداخته شده و نتیجه حاصله در این تحقیق نشان میدهد که دربحث انتصاب و انتخاب ولایت فقیه هردو بزرگوار نظر واحد(انتصاب) را  قبول دارند.

criticism and analysis of the theory of selection of religious authority from the point of view of allameh misbah and ayatollah sistaniabdol

the theory of velayat al-faqih, which was discussed only as a branch of jurisprudence and a theoretical debate among jurists before the islamic revolution, after the islamic revolution received special attention as the theory of islamic government and the theoretical basis of the system of the islamic republic of iran. so that, for example, one of the main debates of the day was discussed and exchanged in scientific circles. in the meantime, we are discussing two different points of view, in the sense that allameh misbah, like his teacher, imam raha, believes in the absolute guardianship of the jurist, based on the intellectual evidence of narration, while ayatollah sistani, like his teacher, ayatollah khoeirah, believes in the limited guardianship, based on intellectual arguments. he doesn't accept narrations, but considers them to be limited to a certain extent. such as ifta, qada, and taking charge of the affairs of hasbiyyah. the meaning of ifta is that the word of the jurist is the authority in jurisprudential rulings and shariah issues, and the authority over the judiciary means that the ruling of the jurist is valid and valid between the litigants and legal claims and judicial issues, and the meaning of habisiyah matters is the matters that are necessary to be done and the guardian it is not special, these issues have examples such as the guardianship of orphans and the insane, in this article, it has been tried to be described and analyzed, and the result of this research shows that in the matter of appointing and choosing the guardianship of the jurist, both nobles accept the same opinion (appointment).