تحلیل مولفه های غزل ماکسی‌مال

غزل معاصر خصوصاً غزل پسا سیمین دچار تحولات فراوانی در دهه ی هفتاد شد . و پس از آن نیز با غزل پست مدرن در دهه ی هشتاد ادامه یافت . تا اینکه در دهه ی نود با ظهور جریان های متعدد غزل با غزل مرکب حرکت که نوعی ترکیب قالب ها است و در نهایت با غزل ماکسی مال( مطول) که توسط آرش آذرپیک که از شاگردان سیمین بهبهانی است _و در دهه‌ی هفتاد نیز با غزل مینیمال و گفتار یکی از پیشقراولان غزل محسوب می شود_سمت و سویی فراهنجارگریزانه پذیرفت. زیرا غزل کلاسیک با تعداد ابیات و موضوع مشخص برای قرن‌ها یک قالب نوشتاری پر طرفدار به حساب مس امد . انقلاب نیما اولین نگرش های نوآورانه را در روح شعر و خصوصا بعد ها غزل دمید که سیمین بهبهانی این نوآورها را آغاز و بعدها توسط شاگردانش بنا به زمان و مکان مناسب ادامه یافت. غزل ماکسی مال با ارتباط بی واسطه با روح غزل از آن قالب سنتی به سمت نگره ها و بستاره های نوینی فراروی کرده است. غزل کلاسیک که محمل تغزل و گفتمان های عاشقانه بین عاشق و معشوق بود. با انقلاب نیما سمت و سوی اجتماعی پذیرفت و با غزل ماکسی مال دریچه های گونانگونی به سمت محتواهای تازه، عواطف تازه تر، و در نهایت تحول در فرم و ساختار قالبیک گشوده است. در این نوشتار بر آن هستیم تا ضمن معرفی این ژانر مولفه های غزل ماکسی‌مال (مطول) را بر شمریم و آن را مورد بررسی قرار دهیم.

analysis of the components of maximal ghazal

contemporary ghazals, especially those of after simin’s era, underwent many changes in the 1970s and continued with postmodern ghazals in the 1980s and finally in the 1990s, it accepted a non-normative direction. with the emergence of various movements, including the maximal ghazal by arash azarpik, who is one of simin behbahani’s students - and in the 1970s he is considered as one of the pioneers of the ghazal with his minimal and spoken ghazal - this style took a trans-abnormities direction. because the classic ghazal with the number of verses and specific topic was considered a popular writing format for centuries.the nima revolution created the first innovative attitudes in the spirit of poetry, especially in ghazal. simin behbahani started these innovations and later continued by his students according to the appropriate time and place. maximal ghazal has moved from that traditional format to new perspectives and foundations with direct connection with the spirit of ghazal. in this article, which was compiled in a descriptive-analytical way, it is revealed that maximal ghazal has been able to open various windows towards new contents, fresher emotions and finally transformation in the structure of the form by addressing the new findings. therefore, in this article, while introducing the genre of maximal ghazal, we also list and analyze its key components.