انسان شناسی اپیکوری و رواقی: مروری بر نگرش های انسان شناختی در عصر هلنیسم
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رفیعی محمد مهدی
|
منبع
|
نسيم خرد - 1402 - دوره : 9 - شماره : 1 - صفحه:95 -112
|
چکیده
|
هلنسیم دورهای غریب از تاریخ فلسفه، میان دو عصر قریب باستان و قرون وسطاست. این دوره در برگیرنده اندیشههای مهمی چون اپیکوریسم، رواقیگری و فلسفه نوافلاطونی بوده و آثار قابلتوجهی بر سدههای بعدی داشته است. پژوهش حاضر با تکیه بر کتب و منابع موجود در حوزه فلسفه هلنیستی، انسانشناسی دو مکتب اپیکوریان و رواقیون را مرور میکند و سعی دارد از این رهگذر، بخشی از تاریخ انسانشناسی را نقد کند. نتایج این مقاله نشان داد که آموزههای یونان باستان در لایههای زیرین فلسفه یونانیمآبی (هلنیسم) رسوخ کرده، اما فیلسوفان هلنیستی صرفاً مقلد نبودهاند و نوآوریهای چشمگیری نیز داشتهاند. اپیکور با تکیه بر ابزار حس و نگرش مادی اتمی به جهان، انسان را موجودی متشکل از مجموعه اتمها میداند و به این دلیل زندگی پس از مرگ را انکار میکند. او با احترام به فضایل اخلاقی و دفاع از مسئولیت، انسان را آزاد از جبر فرض میکند و سعادت او را در لذت و رهایی از رنج میداند. در مقابل، رواقیون نیز با افزودن عنصر «اذعان» به دریافتهای حسی، ملاک اعتبار شناخت را دگرگون ساختهاند و با نگرشی مادی، صورتگرا بودهاند. ایشان هویت انسان را در صورت یا پنئوما دانستهاند. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی پس از ارائه گزارشی از چارچوبهای معرفتشناختی و جهانشناختی، دربارۀ چهار سرفصل «هویت انسان»، «تعینگرایی و آزادی»، «رابطه انسان با خدا و زندگی پس از مرگ» و «سعادت انسان»، در فلسفه اپیکوری و رواقی بحث شده است.
|
کلیدواژه
|
فلسفه یونان، اپیکور، اپیکوریان، رواقیون، هلنیسم، انسان شناسی
|
آدرس
|
موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
mahdi.rafiei.1511@gmail.com
|
|
|
|
|