>
Fa   |   Ar   |   En
   مطالعه و تحلیل آینده‌نگری کاربرد بازآفرینی هوشمند در احیای بافت مرکزی کلان‌شهر تهران  
   
نویسنده قربانی رامین ,پوراحمد احمد ,زیاری کرامت‌اله ,زنگنه شهرکی سعید ,حبیبی کیومرث
منبع اقتصاد و برنامه ريزي شهري - 1403 - دوره : 5 - شماره : 3 - صفحه:80 -105
چکیده    مقدمه در سال‌های اخیر، بازآفرینی شهری به یک استراتژی حیاتی برای مقابله با چالش‌های بسیاری از شهرها تبدیل شده است، به‌ویژه در زمینۀ افزایش سریع شهرنشینی و نیاز به توسعۀ پایدار. مطالعه در زمینۀ آینده‌پژوهی در بازآفرینی بافت مرکزی شهری، به‌خصوص از طریق رویکرد شهر هوشمند، به بررسی راه‌حل‌های نوآورانه برای احیای هستۀ شهری کلان‌شهرهایی همچون تهران می‌پردازد. مفهوم آینده‌پژوهی شامل پیش‌بینی سیستماتیک روندها و چالش‌های آینده است که به برنامه‌ریزان شهری و تصمیم‌گیرندگان این امکان را می‌دهد تا به توسعه‌های احتمالی پیش ‌رو فکر کرده و استراتژی‌های موثری طراحی کنند. در زمینۀ تهران، بافت مرکزی شهری دارای تلفیقی از اهمیت تاریخی و چالش‌های مدرن، از جمله ازدحام ترافیکی، زیرساخت‌های ناکافی و نابرابری‌های اجتماعی است. با استفاده از روش‌های آینده‌پژوهی، ذی‌نفعان می‌توانند عوامل کلیدی تغییر و نیازهای نوظهور جمعیت را شناسایی کنند. رویکرد شهر هوشمند، فناوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها را در برنامه‌ریزی شهری ادغام می‌کند و مدیریت منابع شهری را پاسخ‌گو و کارآمدتر می‌سازد. این رویکرد بر بهبود کیفیت زندگی ساکنان از طریق خدمات، زیرساخت و پایداری محیط زیست تمرکز دارد. در تهران، اجرای فناوری‌های هوشمند می‌تواند به‌ طور قابل توجهی به بازآفرینی هستۀ شهری کمک کند. علاوه بر این، تحلیل بازآفرینی شهری با لنز آینده‌پژوهی و اصول شهر هوشمند از اهمیت مشارکت جامعه و برنامه‌ریزی مشارکتی تاکید می‌کند. درگیر کردن جوامع محلی در فرایند تصمیم‌گیری اطمینان می‌دهد که راه‌حل‌های توسعه‌یافته نه‌تنها به چالش‌های فنی پاسخ دهد، بلکه با نیازها و آرزوهای شهروندان نیز هم‌راستا باشد. در نهایت، اجرای موثر یک رویکرد شهر هوشمند مبتنی بر آینده‌پژوهی می‌تواند به هستۀ شهری پایدارتر و مقاوم‌تر در تهران منجر شود و به رشد اقتصادی، انسجام اجتماعی و کیفیت زندگی بهتر برای ساکنان آن کمک کند. مواد و روش‌هااین مطالعه با هدف ارائۀ راهکارهای علمی و عملی در جهت تحول و ترقی شهرهای هوشمند و تاثیر مثبت آن‌ها بر بازآفرینی شهری در ایران طراحی شده است. تحقیق به‌ طور کلی به‌ عنوان یک مطالعۀ توسعه‌ای و کاربردی طراحی شده و به دو مرحلۀ کلیدی به نام‌های مرحلۀ شناختی و مرحلۀ اکتشافی تقسیم می‌شود. در مرحلۀ شناختی، محققان به جمع‌آوری داده‌ها از منابع مختلف پرداخته‌اند. برای این‌منظور، روش‌های متنوعی از جمله مطالعات کتابخانه‌ای، اسنادی، انجام پیمایش و مصاحبه با خبرگان استفاده شده است. در این مرحله، داده‌های کیفی ابتدا از طریق پرسشنامه‌های باز و مصاحبه‌ها گردآوری شدند. همچنین، داده‌های کمی نیز به‌ صورت عددی، با استفاده از روش وزن‌دهی بر مبنای پرسشنامه‌های دلفی، تهیه شده‌اند. اعضای پنل دلفی متشکل از 29 نفر بودند که به‌ صورت هدفمند انتخاب شدند و مشارکت کردند. هدف آنالیز اطلاعات جمع‌آوری‌شده این است که با به‌کارگیری روش فراترکیب، دیدگاه‌ها و نکات کلیدی موثر در تحولات مرتبط با بازآفرینی هوشمند شناسایی شوند. از طریق مرور سیستماتیک ادبیات مربوطه، شش بعد اصلی شامل: کالبدی و دسترسی، عملکردی، زیست‌محیطی، زیست‌پذیری، اقتصادی، و اجتماعی/فرهنگی تعریف و مورد تحلیل قرار گرفتند. در ادامه، 33 مولفه و 107 شاخص به‌ عنوان معیارهای کلیدی استخراج شدند. سپس، این شاخص‌ها در اختیار گروه دلفی قرار گرفتند و از اعضای این گروه خواسته شد تا به هر یک از شاخص‌ها امتیاز دهند و به شناسایی و معرفی عوامل بالقوه‌ای بپردازند که می‌توانند بر عدم تحقق اهداف بازآفرینی تاثیر منفی بگذارند. در مرحلۀ اکتشافی، تمرکز بر شناخت نظرات و دیدگاه‌های ذی‌نفعان به‌ عنوان یک عامل ضروری مطرح است. در این راستا، با جمع‌بندی داده‌ها و استفاده از رویکرد سیستمی و تحلیل محیطی، تلاش شده است تا پیشران‌های اصلی موثر بر موفقیت یا عدم موفقیت فرایند بازآفرینی شناسایی و سناریوهای ممکن آینده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند. این سناریوها به‌ منظور برنامه‌ریزی بهینه و اتخاذ تصمیمات استراتژیک در زمینۀ بهبود وضعیت کنونی شهرها و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان تدوین شده‌اند.یافته‌هادر قدم نخست با استفاده از روش فراترکیب 6 بعد، 33 مولفه و 107 شاخص استخراج شد. در فاز اکتشافی به‌ منظور شناسایی عوامل اثرگذار و بهره‌گیری از رویکرد سیستمی و پویش محیطی، پیشران‌های کلیدی شناسایی و با تبیین وضع موجود، سناریوهای محتمل آینده شناسایی و تحلیل شدند. نتایج تحلیل دلفی نشان می‌دهد بازآفرینی هوشمند در ابعاد عملکردی (0/3456)، کالبدی و دسترسی (0/2345)، اجتماع/فرهنگ (0/1789)، اقتصادی (0/1234)، زیست‌محیطی (0/0678) و سپس زیست‌پذیری (0/0498) اثرگذاری بیشتری در ارتباط با تحولات و بازساخت فضایی بافت مرکزی شهر تهران بازی خواهد کرد. براساس رویکرد پژوهش، بخش مرکزی تهران به چند خرده‌حوزۀ درک‌پذیر قابل تقسیم است. هدف از این تقسیم، تعریف زیرحوزه‌های غالب و درک‌پذیر برای ارائۀ برنامه‌ها و آینده‌های کوچک‌مقیاس‌تر و سریع‌الوصول‌تر برای هر حوزه مبتنی بر رویکرد شهر هوشمند، ضمن توجه به برقراری تعادل میان این اندام‌واره‌های ناحیۀ مرکزی است. تدقیق و تشخیص این حوزه‌ها در هستۀ قدیمی و مرکزی شهر، افراط‌ها و کاستی‌ها را در هر حوزه نمایان خواهد کرد که می‌تواند به پتانسیل‌سنجی و آینده‌پژوهی آن‌ها در خصوص کاربست شهر هوشمند بینجامد. در بخش مرکزی کلان‌شهر تهران خرده‌حوزه‌های زیر قابل تمییز هستند:1. حوزۀ اقتصادی که این ناحیه با عملکرد غالب تجاری و تجمع مغازه‌های عمده‌فروشی و خرده‌فروشی قابل تشخص است.2. حوزۀ فرهنگی آموزشی که با عملکرد و فعالیت غالب کاربری‌های فرهنگی و گردشگری که رو به تخریب و نابسامانی است، همراه است.3. حوزۀ مسکونی که اکنون بخش کوچکی از این نواحی را به خود اختصاص داده و جابه‌جایی و تخلیۀ این خرده‌حوزه‌ها بسترساز زندگی ناسالم شهری شده است.4. حوزۀ اداری خدماتی که با عملکرد غالب انتشارات و چاپخانه‌ها، موسسه‌ها و ادارات، بانک‌ها، پذیرایی‌ها و... که در حال حاضر نمود بیشتری دارد. ارزیابی اولیه ساختار فضایی بافت مرکزی نشان می‌دهد ساخت و بافت شهری به‌شدت تحت تاثیر فرسودگی، عدم تعادل و توزیع نامناسب کاربری‌ها و گسیختگی در ساختار مورفولوژیک قرار دارد. این مسائل به‌ویژه شامل تقسیم کار فضایی ناکارآمد است.مطابق نتایج، 5 پیشران؛ طراحی سیستم‌های انعطاف‌پذیر و مدولار، خوانش زیباشناسی و بهره‌گیری از فرهنگ مصور در بازآفرینی رویدادمدار، امتزاج عناصر و فرایند بازآفرینی با محیط پیرامون، انعطاف‌پذیری در عملکرد و طراحی مکان‌های هوشمند عوامل کلیدی خواهند بود که با تشریح اقدامات و بازیگران براساس ماتریس مشارکت کارکنان پروژه، حوزۀ مسئولیت، تحقیق و توسعه، حمایت فنی، مدیریت تحقیق و توسعه، تخصیص منابع و مدیریت قائل است. نگرش کلان حاکم بر این پژوهش معتقد است که بافت مرکزی شهر تهران (به‌ عنوان هسته‌های عملکردی ‌ فضایی)، 4 کارکرد ویژۀ شهر هوشمند را بازتولید کرده و در مسیر هوشمندی در حرکت است: 1) توسعۀ مراکزی تجاری و مال‌ها؛ 2) توسعۀ خدمات تخصصی فناور؛ 3) توسعۀ خدمات پشتیبان، شرکت‌های دانش‌بنیان و استارت‌آپ‌ها؛ و 4) گذار از بافت تاریخی به بافت فرهنگی کارکردی.نتیجه‌گیریبررسی‌ها نشان می‌دهد روش‌های موجود برنامه‌ریزی شهری نتوانسته‌اند مشکلات بافت‌های تاریخی کلان‌شهر تهران را حل کنند و نیاز به رویکردی جدید احساس می‌شود. ساختار فضایی و عملکردی بخش مرکزی تهران ابتدا نظم خاصی داشت که ناشی از ویژگی‌های محیط طبیعی و اجتماعی اقتصادی آن بود. اما با تغییرات تاریخی و ظهور مدرنیسم، این ساختار دچار تغییرات جدی شده و به شکل ناهمگون درآمده است. گسترش کالبدی فضایی، توزیع نامتناسب کاربری‌ها و استقرار نامتعادل جمعیت به ظهور بافت‌های ناکارآمد منجر شده است. این نواحی، شامل بافت‌های تاریخی و میانی، دارای کیفیت زندگی سطح پایینی هستند و با چالش‌هایی نظیر مسکن نامناسب، کاربری‌های ناسازگار، کمبود فضای سبز و زیرساخت‌های ناکافی مواجه‌اند. اگر به این مشکلات توجه نشود، ممکن است در آینده به مسائل بزرگ‌تری تبدیل شوند. بسیاری از رهیافت‌های بازآفرینی شهری که برای ساماندهی مناطق ناکارآمد طراحی شده‌اند، به دلیل نگرش تک‌بعدی و عدم توجه به ساختارهای انسانی، شکست خورده‌اند. مفهوم بازآفرینی هوشمند به عنوان یک رویکرد جامع در ابعاد اقتصادی، زیست‌محیطی، فرهنگی و اجتماعی مطرح شده است. این رویکرد می‌تواند فرایند حل مسائل شهری را تسهیل کند و استانداردهای کیفیت زندگی را برای نسل‌های حاضر و آینده تامین کند. مدیریت بازآفرینی مکان‌های مرکزی باید به گونه‌ای باشد که ایده‌ها و سیستم‌های نوآوری را جذب کند تا فعالیت‌های اجتماعی افزایش یابد. در نهایت، اجرای پروژه‌های بازآفرینی هوشمند در بافت مرکزی کلان‌شهر تهران نیازمند همکاری بین دولت، بخش خصوصی و جامعۀ مدنی است. استفاده از فناوری‌های نوین و تشویق مشارکت عمومی می‌تواند کلید موفقیت این فرایند باشد و بهبود کیفیت زندگی ساکنان را تضمین کند. برقراری ارتباط موثر میان شهروندان و ایجاد فضاهای مناسب برای زندگی و کار می‌تواند تحولات مثبت و پایداری در بافت مرکزی کلان‌شهر تهران ایجاد کند.
کلیدواژه بازآفرینی شهری، بافت مرکزی شهری، تکنولوژی، شهر هوشمند، کلان‌شهر تهران
آدرس دانشگاه تهران, دانشکده جغرافیا, گروه جغرافیای انسانی و برنامه‌ریزی, ایران, دانشگاه تهران, دانشکدۀ جغرافیا, گروه جغرافیای انسانی و برنامه‌ریزی, ایران, دانشگاه تهران, دانشکدۀ جغرافیا, گروه جغرافیای انسانی و برنامه‌ریزی, ایران, دانشگاه تهران, دانشکدۀ جغرافیا, گروه جغرافیای انسانی و برنامه‌ریزی, ایران, دانشگاه کردستان‌, دانشکدۀ هنر و معماری, گروه شهرسازی, ایران
پست الکترونیکی habibi_ki@yahoo.co.uk
 
   the study and analysis of the future prospects of smart regeneration applications in revitalizing the central fabric of tehran metropolis  
   
Authors ghorbani ramin ,pourahmad ahmad ,ziari keramatollah ,zanganeh shahraki saeed ,habibi kiumars
Abstract    introduction in recent years, urban regeneration has become a vital strategy for addressing the challenges many cities face, particularly in rapid urbanization and the need for sustainable development. research in future studies related to the regeneration of urban core areas, primarily through the smart city approach, explores innovative solutions for revitalizing the urban core of megacities like tehran. the concept of future studies involves systematically forecasting future trends and challenges, enabling urban planners and decision-makers to contemplate potential developments and design effective strategies.
Keywords central urban context ,smart city ,technology ,tehran metropolis ,urban regeneration
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved