تحلیل انتقادی نظریۀ والتر بنیامین در باب زوال هالۀ هنر تجسمی در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
سلطاندوست سهند
|
منبع
|
رهپويه هنرهاي تجسمي - 1402 - دوره : 6 - شماره : 3 - صفحه:5 -13
|
چکیده
|
مقاله حاضر به یکی از مهمترین آثار نظری سده بیستم در حوزه فلسفه و هستیشناسی هنر میپردازد. ایدههایی که والتر بنیامین، نویسنده آلمانی از حلقه مکتب فرانکفورت، در مقاله مشهور خود با عنوان اثر هنری در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی آن مطرح میکند، بهرغم آنکه تا حدی قبول عام یافته، مسئلهبرانگیز است. مهمترین مسئلهای که بنیامین پیش میکشد طرح مفهوم «هاله» اثر هنری و زَوال آن با بازتولید تکنیکی آثار است. اما سوال اصلی درباره ادعا و استدلال بنیامین، مبنی بر اینکه هاله آثار هنری در روزگار ما زوال یافته، این است که چه دلایلی له و علیه مدعای او وجود دارد؟ این پژوهش قصد دارد به تحلیل انتقادی نظریه «زوال هاله» بنیامین بپردازد، کاری که تاکنون کم تر در منابع فارسی انجام گرفته است. با توجه به اینکه این مقاله صرفاً عهدهدار نقد آرای بنیامین در مقاله پیشگفته است، روش پژوهش بر مطالعه و تحلیل انتقادی متن، موشکافی استدلالهای منطقی او، و نیز یاریگرفتن از حاصل پژوهشهای پیشین محققان خارجی در خصوص مسئله «هاله» استوار است. بنابراین، مواد و منابع کتابخانهای، بهویژه آثاری که به زبان انگلیسی درباره بنیامین تالیف شدهاند، مبنای دادههای کیفی ما را تشکیل میدهند. در تحلیل نهایی، میتوان بر اساس دلایل متعددی که در متن مقاله ذکرشده نتیجه گرفت که نظریهپرداز «زوال هاله» گرچه اهمیت پدیده «بازتولید تکنیکی» را بهخوبی دریافته، اما در ارزیابی پیامدهای آن خطاهایی جدی مرتکب شده است؛ به این معنا که به باور ما، هاله اثر هنری در دوران معاصر نهتنها زدوده نشده، که برعکس، ابعاد و دامنه تاثیر و نفوذ آن بیشتر و قویتر شده است. هاله امروز نهفقط متعلق به شاهکارهای بزرگ هنری، بلکه از آنِ خود مفهوم «هنر»، و کیش و آئینهایی است که مناسبات سرمایهداری متاخر و اقتصاد هنر معاصر رقم زدهاند.
|
کلیدواژه
|
والتر بنیامین، هاله، بازتولید تکنیکی، فلسفه هنر، هستیشناسی هنر، مکتب فرانکفورت
|
آدرس
|
دانشگاه تربیت مدرس, دانشکده هنر و معماری, گروه پژوهش و تاریخ هنر, ایران
|
پست الکترونیکی
|
sahand.soltandoost@gmail.com
|
|
|
|
|