الهیات فلسفی از دیدگاه دکارت وتوماس اکویناس

:متفکر بزرگ قرن13میلادی ؛ توماس اکوئیناس پژوهشهای نظری در فلسفه را به پایه بلندی رساند و الهیات طبیعی را ممکن می دانست و خود بخش قابل ملاحظه ای از آن را تدوین کرد؛ آکوئیناس امکان الهیات فلسفی را در شرح بر رساله تثلیث بوئتیوس تصدیق می کند.بطوری که امروزه تعداد معتنابهی از فلاسفه و نویسندگان غیر کاتولیک که درباره ی خدا چیز می نویسند به قدیس توماس متوسل می شوند و او را فیلسوفی مهم می شمارند وبعد از توماس اکوئیناس؛فیلسوف برجسته دیگری که در حوزه الهیات طبیعی ورود پیدا کرد رنه دکارت بود که بقول اتین ژیلسون (فیلسوف توماسی فرانسوی) اظهار کرده که توماس آکوئیناس بزرگترین فیلسوف مابعدالطبیعی قرون وسطی تلاش کرد «فکر اعلا»ی ارسطو را به «آن کس که هست» (تعریف خدا در عهد عتیق) تبدیل کند، یعنی یک اصل اولیه فلسفی را به مرتبه خدا ارتقا دهد درمقاله حاضر به نقش این دو فیلسوف برجسته در شکل گیری الهیات طبیعی پرداخته ایم