مرجعیت روش اجتهاد در حل بحران انتساب علوم سیاسی به اسلام
|
|
|
|
|
نویسنده
|
مهاجرنیا محسن
|
منبع
|
تحقيقات بنيادين علوم انساني - 1401 - شماره : 29 - صفحه:55 -78
|
چکیده
|
کنکاش در حقیقت علم دینی در حوزۀ علوم انسانی/ سیاسی- اسلامی حاکی از اوضاع آشفتهای است که از نبود تسالم متفکران بر اصالت و حجیت این علوم و چگونگی انتساب آنها به اسلام ناشی شده است. ریشهیابی این نابسامانی، پژوهشگر را به آشنایی با عواملی چون توسعهنیافتگی، ناکارآمدی، نداشتن استقلال معرفتی، انفعال و تاثیرپذیری در برابر قدرت هژمونیک علوم سکولار و پوزیتیویست غربی، غلبۀ ذهنیت و انتزاعگرایی، نبود امتداد اجتماعی و هرج و مرج روششناختی سوق میدهد. اگرچه تمرکز بر یک عامل کار دشواری است، در وزان سنجش و مقارنهسازی میتوان به شاخصههای ممیزهای برای ترجیح یک عامل در شکلگیری «بحران انتساب علوم سیاسی به اسلام» رسید. تحقیق حاضر با هدف شناسایی ماهیت علوم سیاسی اسلامی بهمنزلۀ یکی از محورهای مهم علوم انسانی- اسلامی براساس چارچوب نظری و روش تحلیلی «نظریۀ بحران» فرضیۀ تاثیر آشفتگی روششناختی را در ایجاد و تعمیق بحران اصالت علوم سیاسی- اسلامی و انتساب منطقی آنها به دین برجسته یافت و با انگیزۀ امدادرسانی و کمک به علوم سیاسی در حل «بحران هویت معرفتی» روش اجتهاد دینی در مستوای علوم اختراعی اسلامی مانند «علم فقه» را بهترین مرجع و الگوی روشی برای تولید علم دینی و اسلامیسازی علوم سیاسی و حل بحران انتساب میداند.
|
کلیدواژه
|
علوم انسانی- اسلامی، علوم سیاسی، روششناسی، روش اجتهاد، بحران
|
آدرس
|
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی, پژوهشکده نظام های اسلامی, گروه سیاست, ایران
|
پست الکترونیکی
|
mohajernia@gmail.com
|
|
|
|
|