مقایسه باورهای فراشناخت و اضطراب فراگیر در افراد مبتلا به وسواس فکری و افراد عادی

اختلال وسواس که بعد از فوبیا، در ردیف چهارم شایع ترین تشخیص های روان پزشکی قرار دارد، بوسیله افکار، تصاویر و تکانه های مزاحم و یا رفتارهای تکراری، تشریفات یا اعمال ذهنی مشخص می کند که به آسانی از نگرانی های افراطی مربوط به مشکلات روزمره تمیز داده می شوند. هدف از انجام پژوهش­های حاضر بررسی مقایسه­ای باورهای فراشناخت و اضطراب فراگیر در افراد مبتلا به وسواس فکری و افراد عادی بود. طرح پژوهش از مقوله‌ی توصیفی از نوع علی-مقایسه­ای و جامعه­ی آماری این پژوهش را تمام افرادی که در کلینیک های روان­پزشکی مناطق مختلف شهر شیراز در سال 1398،تشخیص اختلال وسواس در مورد آنها داده شده است، تشکیل دادند که از بین آنها 100 نفر با استفاده از روش نمونه­گیری هدفمند که شامل 50 نفر افراد مبتلا به وسواس و 50 نفر افراد عادی بودند، در نظر گرفته شد. ابزار اندازه‌گیری در این پژوهش معرفی پرسشنامه ی پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز (-30mcq) و پرسشنامه اضطراب فراگیر 7 سوالی بودند. داده­های حاصل با استفاده از آزمون‌های ضریب همبستگی پیرسون و روش رگرسیون همزمان و گام‌به‌گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناخت و اضطراب فراگیر در افراد وسواسی و افراد عادی تفاوت معنادار وجود دارد. مشخص می شود که بین باورهای نگرانی، فراشناخت منفی، کارآمدی پایین، باور منفی افکار، خودآگاهی پایین و اضطراب فراگیر دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد و میزان باورهای فراشناخت و اضطراب فراگیر گروه وسواسی بالاتر از گروه افراد عادی می باشد. با توجه به یافته­ها می­توان گفت که شیوه‌های درمانی باید در راستای تغییر ارزیابی‌ها و باورهای منفی بیماران در زمینه نگرانی و فراهم ساختن راهبردهای جانشین برای مقابله با تهدید باشد. بنابراین بیش از هر چیز بایستی ارزیابی‌ها و باورهای منفی در زمینه غیرقابل کنترل بودن نگرانی اصلاح شود.