بررسی رابطه ی هوش هیجانی با راهبردهای مدیریت تعارض مدیران مدارس متوسطه شهراردبیل در سالتحصیلی 1400 99

پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین هوش هیجانی با راهبردهای مدیریت تعارض مدیران مدارس متوسطه شهر اردبیل انجام گرفته است. فرضیه کلی رابطه بین هوش هیجانی و راهبردهای مدیریت تعارض را بررسی می کند. همچنین 4 سوال فرعی در راستای سوال اصلی تدوین شده است.پژوهش حاضر کاربردی و همچنین توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران مدارس متوسطه شهر اردبیل می باشد که با توجه به وسعت زیاد جامعه(282) و محدودیتهای زمانی از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای برای انتخاب نمونه موردنظر استفاده شد. حجم نمونه پژوهش با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان165نفر مدیر تعیین گردید و در نهایت از بین این نمونه 109 نفر پرسشنامه را به طور کامل تکمیل کردند ،که در نهایت نتایج زیر بدست آمد: بین هوش هیجانی با راهبردهای مقابله با تعارض به میزان0.478 همبستگی معنی دار وجود دارد. بنابراین می توان 22.08 از تغییرات هوش هیجانی مدیران مورد مطالعه را از روی تغییرات راهبردهای مقابله با تعارض آنان پیش بینی کرد.در این میان سهم راهبرد عدم مقابله 13.02%، سهم راهبرد کنترل 5.8% و سهم راهبرد راه حل گرایی 4.3% می باشد. اکثریت71.6 مدیران مورد مطالعه به طور معنی دار از راهبرد مقابله با تعارض(راه حل گرایی) در برخورد با شرایط تعارض آمیز استفاده می کنند. میانگین هوش هیجانی مدیران مورد مطالعه به طور معنی دار از میانگین نظری پرسشنامه سنجش هوش هیجانی شرینگ کمتر است.به طوری که با اطمینان95% میانگین هوش می باشد111.4 تا 115.4 می باشد. بین هوش هیجانی مدیران گروه های سنی مختلف تفاوت معنی دار وجود ندارد. با افزایش سطح تحصیلات مدیران مورد مطالعه به طور معنی دار به میزان هوش هیجانی آنان افزوده می شود به طوری که می توان 13.6% از تغییرات هوش هیجانی مدیران را تغییرات سطح تحصیلی شان تببین کرد. بین هوش هیجانی مدیران زن با سابقه خدمت گوناگون تفاوت معنی دار وجود ندارد. بین مدیران مورد مطالعه گروه های سنی مختلف، سطح تحصیلات مختلف و سابقه خدمت مختلف از نظر استفاده از راهبردهای مدیریت تعارض تفاوت معنی دار وجود ندارد.