رابطه میزان آگاهی دانش‏آموزان از راهبردهای یادگیری مغزمحور با حافظه فعال و خلاقیت

یادگیری مغز‏‏‏‏محور، یادگیری بر اساس روشی است که مغز انسان به طور طبیعی و فطری برای آن ساخته شده است. این نوع یادگیری بر یادگیری معنادار تاکید دارد وکمک می‏کند از قابلیت‏ها و توانایی‏های مغز هر چه بیشتر استفاده شود. هدف این پژوهش بررسی رابطه‏ی بین میزان آگاهی دانش‏آموزان از راهبردهای یادگیری مغز‏محور با حافظه ‏‏فعال و خلاقیت بود و از روش همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش‏آموزان دختر پایه یازدهم رشته علوم‏تجربی دبیرستان‌های دولتی منطقه 5 آموزش‏وپرورش تهران در سال 98-97 بود. برای نمونه آماری، با استفاده از روش نمونه‏برداری تصادفی خوشه‏ای تعداد 150 نفر انتخاب شدند. پرسش‏نامه‏ای که برای سنجش میزان آگاهی دانش‏آموزان از راهبردهای یادگیری مغز‏محور استفاده شد، پرسش‏نامه پژوهشگرساخته بود. برای سنجش حافظه فعال از آزمون دانِمَن و کارپِنتر (1980) و برای سنجش خلاقیت از پرسش‏نامه عابدی (1363) استفاده شد. تجزیه ‏و ‏تحلیل داده‏ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره صورت گرفت. یافته‏های پژوهش نشان‏داد که میزان آگاهی دانش‏آموزان از راهبردهای یادگیری مغزمحور با حافظه ‏فعال و خلاقیت رابطه مثبت و معناداری دارد. متفاوت برخورد کردن با مغز به هنگام یادگیری می‏تواند موجب خلاقیت و حافظه فعال بالاتر شود. بنابراین برای عملکرد بهتر در حافظه فعال و خلاقیت، بر یادگیری و آموزش بر اساس اصول و راهبردهای یادگیری مغزمحور تاکید می‏شود.