>
Fa   |   Ar   |   En
   نقدی بر دیدگاه شوپنهاور در باب اختیار  
   
نویسنده احمدی فاطمه ,عسگری مسعود
منبع پژوهش هاي مابعد الطبيعي - 1399 - دوره : 1 - شماره : 2 - صفحه:109 -134
چکیده    شوپنهاور در متافیزیک خویش بر این باور است که هر چیزی در جهان و زندگی به مثابه تعین اراده، ذیل اصل دلیل کافی و زمان و مکان قرار دارد و بالضروره عینیت می یابد. طبعاً اراده انسان به عنوان بنیاد و اساس اخلاق هم می بایست ذیل اصل دلیل کافی قرار گرفته و بالضروره عینیت یابد؛ در اینصورت اساساً اخلاق شوپنهاور منتفی است، چرا که حوزه اخلاق نیازمند آزادی است و بیرون ماندن از حیطه اصل دلیل کافی. او برای رفع این مانع و هموار کردن مسیر برای اخلاق با وضع اصطلاح «آزادی اراده نامتعین» که تعبیر دیگری از شیء فی نفسه است، به سراغ تفکیک پدیدار و شیء فی نفسه می رود و آزادی را به دومی نسبت می دهد؛ در حالی که اراده «انسان» به عنوان مبنای اخلاق در حوزه پدیدار قرار دارد و تابع اصل دلیل کافی و زمان و مکان و بنابراین تابع ضرورت است و از آزادی و اختیار بهره ای ندارد. شوپنهاور بر این باور است که انسان و اراده او در مقام وجود و ذات آزاد است نه در مقام فعل؛ در حالی که به واسطه آزادی در افعال است که اختیار و مسئولیت پذیری آدمی در حوزه اخلاق اثبات می شود. بنابرین، به صرف پذیرش آزادی در مقام وجود و ذات مسئله شوپنهاور برطرف نمی شود.شوپنهاور در متافیزیک خویش بر این باور است که هر چیزی در جهان و زندگی به مثابه تعین اراده، ذیل اصل دلیل کافی و زمان و مکان قرار دارد و بالضروره عینیت می یابد. طبعاً اراده انسان به عنوان بنیاد و اساس اخلاق هم می بایست ذیل اصل دلیل کافی قرار گرفته و بالضروره عینیت یابد؛ در اینصورت اساساً اخلاق شوپنهاور منتفی است، چرا که حوزه اخلاق نیازمند آزادی است و بیرون ماندن از حیطه اصل دلیل کافی. او برای رفع این مانع و هموار کردن مسیر برای اخلاق با وضع اصطلاح «آزادی اراده نامتعین» که تعبیر دیگری از شیء فی نفسه است، به سراغ تفکیک پدیدار و شیء فی نفسه می رود و آزادی را به دومی نسبت می دهد؛ در حالی که اراده «انسان» به عنوان مبنای اخلاق در حوزه پدیدار قرار دارد و تابع اصل دلیل کافی و زمان و مکان و بنابراین تابع ضرورت است و از آزادی و اختیار بهره ای ندارد. شوپنهاور بر این باور است که انسان و اراده او در مقام وجود و ذات آزاد است نه در مقام فعل؛ در حالی که به واسطه آزادی در افعال است که اختیار و مسئولیت پذیری آدمی در حوزه اخلاق اثبات می شود. بنابرین، به صرف پذیرش آزادی در مقام وجود و ذات مسئله شوپنهاور برطرف نمی شود.
کلیدواژه شوپنهاور، اخلاق، اراده، اصل دلیل کافی، اختیار، ضرورت
آدرس دانشگاه لرستان, گروه فلسفه و کلام اسلامی, ایران, دانشگاه اصفهان, ایران
 
   A Critique of Schopenhover's View on Authority  
   
Authors Ahmadi Fatemeh ,Asgari Masud
Abstract    Schopenhauer believes In his metaphsics that everything in the world as determined by the will,under the principle of sufficient reason and the time and the place, and necessarily become objective. Naturally, the human will as the moral foundation should follow the principle of sufficient reason and objectivity will necessarily, In this case, the fundamental moral Schopenhauer is excluded because the ethics need to freedom and stay out of the realm of  the principle of sufficient reason. He goes to side separation nomen and phenomen that resolve this obstacle with establish term Liberum arbitrium indiffentiae and attribute liberty to nomen; while human will as the base of morality located in realm phenomen and under the principle of sufficient reason and the time and the place. Therefore followes of necessity and is not free. Other subject is that Schopenhauer believes that human will is freedom capacity being and substance not capacity act; while liberum arbitrium prove in morality realm through freedom in acts. Therefore Schopenhauer problem doesn’t solve with mere accept freedom capacity being and substance. 
Keywords Schopenhauer ,Morality ,Will ,Principle of sufficient reason ,Liberum arbitrium ,Necessity
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved