علوم روانشناسی و آسیب های اجتماعی

آسیب های اجتماعی زمانی پدید می آیند که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد.عدم پایبندی به هنجارهای اجتماعی زمینه ساز بروز آسیب های اجتماعی می باشد.همچنین اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه و یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را نادرست و یا ناپسند قلمداد کنند،کجروی اجتماعی تلقی می شود.سازمان یا هر جامعه ای از اعضای خود انتظار داردکه از ارزشها و هنجارهای خود تبعیت کنند.اما طبیعی است که همواره کسانی در جامعه یافت می شوند که از پاره ای هنجارها و ارزشها تبعیت نمی کنند.در واقع،کسانی که رفتار انحرافی و نابهنجاری آنان دائمی باشد و زودگذر و گذرا نباشد،کجرو یا منحرف نامیده می شوند.شیوع انحرافات اجتماعی در جوامع گوناگون،دولت ها را به فکر چاره جویی و پیشگیری و یا حداقل محدود ساختن آن نموده است.اساس آسیب هایی اجتماعی ناشی از روابط انسانی می باشد که جامعه را به طور جدی تهدید می کند و یا تحقق نیازمندی ها و تقاضاهای کثیر افراد را مانع می گردد.آسیب های اجتماعی وقتی بوجود می آیند که به نظر می رسد نهادهای تنظیم کننده بین افراد با شکست روبرو شده و دچار تزلزل شده اند که نتیجه آن شکل گیری شکاف های عمیق بین افراد است.در واقع امروزه در اجتماعی زندگی می کنیم که شاهد گسل های فراوان اخلاقی هستیم که خود این گسل ها هم آسیب و هم آسیب ساز می باشند.از قبیل فاصله ارزشی و هنجاری بین نسل ها که به نظر می رسد این شکافها در مسیر پیشروی و نهادینه شدن می باشند.بی تردید تقویت زیرساختهای اخلاقی در بطن جامعه می تواند نقش مهمی در کاهش آسیب های اجتماعی ایفا کند. مطالعه و شناسائی آسیبهای اجتماعی و علل و انگیزه های پیدایش آنها،همین طورتشخیص درست و به موقع درد،نخستین شرط درمان و چاره جوئی و شایدبیش از نیمی از آن است بنابراین بدون تشخیص درمان میسر و مفید نخواهد بود.وساختن بدون شناختن رها کردن تیر در تاریکی است.پیشگیری از وقوع انحرافات اجتماعی با هدف بهسازی محیط زندگی خانوادگی و جمعی از آنجا که همواره پیشگیری ارزان تر و موثر از از درمان است.بنابراین این فرآیند را می توان رکن اصلی این تحرکات قلمداد کرد.توصیه های جامعه شناختی برای حل معضلات اجتماعی،به شدت تابع زمان و مکان می باشدولذا برای توصیف،درک و حل هر مساله اجتماعی،باید جوانب مکانی زمانی محدود کننده ی آن را در نظر گرفت علاوه بر این بدان دلیل که پیش بینی عوامل ناخواسته یک برنامه اصلاحی معطوف به حل یک مسئله اجتماعی ناممکن است،ایجاد انعطاف پذیری در پروسه حل مشکل،ضروری است.هر اقدام برای حل مسئله اجتماعی خود یک کنش اجتماعی است،باید قابلیت تغییر خود را مطابق تغییرات حاصل از اقدامات مرتبط با حل مسئله داشته باشند.در نتیجه یک برنامۀ اجتماعی اصلاحی در صورتی با موفقیت قرین می گردد که توان سازگاری با شرایط متغیر را داشته و از صلب بودن و جزمیت به دور باشد. آسیب شناسی اجتماعی مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی ریشه می گیرد و این دقیقا به این علت است که علمای علوم اجتماعی تشابهی بین بیماریهای عضوی و آسیبهای اجتماعی)کجرویها و ناهنجاریها(قائل می شدند.بنابراین می توان گفت آسیب شناسی عبارت از شناخت ریشه بی نظمی حاد در ارگانیسم است.در مشابهت پیکر انسانی با کالبد جامعه می توان آسیب شناسی اجتماعی را مطالعه و ریشه یابی بی نظمی های اجتماعی قلمداد کرد.در مقاله پیش رو با توصیف نوعی اختلال روانی(روان ژندی)و ارائه نظریه فروید در مورد غرایز آدمی،و بروز برخی اختلالات روانی،یعنی عدم توانایی روان شناختی برای مقابله واقع بینانه و موثر با سختیهای معمولی زندگی است،و همچنین با تعریف شخصیت که به انسان کمک می کند تا نیازهایش را بر اساس واقعیات و در ارتباط با آن و یا استفاده از امکانات واقعیت برآورده سازدو از تنش درونی بکاهد،تاحدودی علل پیدایش برخی آسیب های اجتماعی را مورد بررسی قرار دادیم.