بررسی رابطه بین مدیریت دانش و کارآفرینی کارکنان شرکت دخانیات ایران (مطالعه موردی مجتمع های مازندران، گلستان و مرکز تحقیقات و آموزش تیرتاش)

عصر امروز عصر تغییر و همسویی با آن است، تغییرات تکنولوژیکی و بخصوص تکنولوژی اطلاعات موجب گردیده تا توفیق سازمان‌ها در گرو همگامی با آن باشد، اما وقتی صحبت از تغییر می‌شود تغییر برنامه‌ریزی شده مدنظر است. تغییر برنامه‌ریزی شده تغییری است که بر اساس شناخت محیط و نیازهای سازمان باشد و معمولاً تدریجی تا بنیادی است. تئوری پردازان بزرگ اقتصادی و تجاری دانش را به عنوان مزیت رقابتی نهایی برای سازمان های جدید و کلید پیروزی آن بیان کرده اند واستدلال می کنند که دانش تنها منبعی است که مشکل و یا حتی غیر ممکن است که تقلید یا کپی شود. کارآفرینی به عنوان یک روش زندگی توسط اکثریت افراد یک جامعه پذیرفته می شود، ارکان توسعه در آن جامعه در مقایسه با سایر جوامع سریع تر رشد می کند. سازمان ها اگر بخواهند از رویکرد کارآفرینی برای نیل به اهداف خود یعنی بقاء، رشد و توسعه بهره مند شوند بایستی با مدیریت بر دانش شرایط را برای بروز رفتار کارآفرینانه فراهم نمایند. این تحقیق از نظر مکانی در دو استان مازندران و گلستان در سال 1400 و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان مرکز تحقیقات و آموزش تیرتاش و مجتمع های دخانیات مازندران و گلستان می باشد. تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین ابعاد مدیریت دانش شامل: اکتساب دانش، ایجاد دانش، ذخیره دانش، توزیع دانش و نگهداری دانش در ارتباط با کارآفرینی کارکنان می پردازد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. حجم نمونه جهت آزمون آماری 600 نفر می باشد که براساس جدول مورگان تعیین گردید. تعداد 234 پرسشنامه جمع‌‌ آوری شد و از نرم افزار spss جهت آزمون و تحلیل استفاده گردید. در این پژوهش از پرسشنامه استاندارد استفاده شده که روایی آن تایید شده‌است ولی برای پایایی آن نیاز به ضریب آلفای کرونباخ بود که سطح پایایی 87% مشاهده گردید. بر اساس نتایج این مطالعه از پنج بعد مدیریت دانش ابعاد اکتساب دانش و ایجاد دانش با کارآفرینی کارکنان معنی دار شده‌است ولی ابعاد ذخیره دانش، توزیع دانش و نگهداری دانش رابطه معنی داری نداشته است.