|
|
مغالطات ادلۀ پیامبرستیزیِ عقلگرایانۀ زکریا رازی؛ ربط و نسبت نبوت و حکمت خداوند نیمهراه الحاد در دئیسم رازی و نیمهراه ایمان در نقد عقل کانت
|
|
|
DOR
|
20.1001.2.9920127932.1399.1.1.40.0
|
نویسنده
|
اخوان مهدی
|
منبع
|
همايش بينالمللي «عقلانيت، خداباوري و خداناباوري» - 1399 - دوره : 1 - همایش بین المللی «عقلانیت، خداباوری و خداناباوری» - کد همایش: 99201-27932
|
چکیده
|
زکریای رازی حکیم و طبیب ایرانی، در کنار ابنراوندی و ابوالعلاء معری، در تاریخ فکر اسلامی به عنوان مشهورترین مخالف مفهوم نبوت، از منظر عقلگرایی مطرح است. او در آثار گوناگون (از جمله در فی النبوات / نقض الادیان و حیل المتنبیین / مخاریق الانبیا) خود که تنها ردی از آنها در آثار دیگران وجود دارد (همچون اعلام النبوة ابوحاتم رازی) به دلائل زائد بودن و نامفید بودن بل مضر بودن مفهوم نبوت میپردازد. (هر چند یکی از دشوارههای رازیپزوهان آن است چطور یک مخالف نبوت میتواند به دفاع از مفهوم امامت بپردازد؟! و البته در برخی موارد هم مراجعه به امام را تحقیر میکند). چرا کم دستکم برخی دادههای وحیانی علیالدعا هم با ادیان دیگر و مهمتر با یافتههای عقلی بشری در تعارض و تزاحم است و دین این مخمصه را ایجاد میکند.وقتی در سیر مباحث الاهیاتی-کلامی وارد بحث نبوت میشویم پرسشهایِ تمهیدی چنین است:1. آیا مردم در مراتب تعلیم و هوش و عقل متفاوتند و یا برابرند؟ چرا؟ و اگر بربرند آیا باز هم نیاز به راهنما و مربی بیرونی دارند؟ و اگر دارند آن مربی و راهنما میتواندو /یا باید الاهی –از سوی خدا /منتسب به خدا ) باشد؟2. نسبت راهنما فرستادن /نفرستادن خدا با حکمت/ لطف خداوند چیست؟ (حتی اگر از مضلّ بودن خداوند و یا دیدگاههای ثنویتگرا که مبدا اهریمنی در جهان قائلند، صرف نظر کنیم)3. مشکل کثرت راهنمایان (کثرت پیامبران و ادیان) از طرف منکر/مدعی نبوت چه پاسخی دارد؟ مشکل دوگانگی و تقابل عقل و نبی چه پاسخی از سوی مدعی نبوت دارد؟ چرا ما با پیامبرانی مواجه میشویم که احیاناً مدعیاتی خلاف عقل دارند و خداوند ما را در محذور میگذارد؟این مقاله میخواهد به صورتبندی و تقریر مدعیات و ادلۀ زکریای رازی در باب نبوت و نسبت آن با عقلگرایی وی پرداخته و به برخی مغالطات احتمالی این ادله اشاره کند. هر چند این مغالطات مدعای او را هدف نمیگیرد و تنها خدشه در ادلۀ اوست. رازی در سوی مقابل کسانی که از عباراتی نظیر کل ماحکم به العقل حکم به الشرع استفاده میکنند تا عینیت برهان و قرآن را نشان دهند مدعی است این جمله موارد نقض بسیار دارد.برخی اصول موضوعۀ رازی در رد نبوت چنین است:1. عقل در انسان همچون غریزه در حیوانات راهبر به مصالح و مفاسد است.2. حکمت الاهی اختلاف نداشتن مردم است و دین/ ادیان موجب اختلافاند.3. انبیا آدمیان را از تفکر در امور متافیزیکی مثل قدر و قدم جهان و ذات الاهی منع کردهاند.او هم به اصل پیامبری و هم به اختلاف پیامبران اعتراض میکند تا انحصاری بودن راهنمایی عقل را نتیجه بگیرد. به نظر او رقیب و بدیل عقل بشری تنها خود عقل است که طی روندی طبیعی ما را به سعادتمان میرساند و میانبری بنام پیامبری وجود ندارد. البته رازی به آفات عقل بیتوجه نیست و مهمترین آن را هوی میداند. اما به نظر میرسد علاوه بر محل خدشه بودن اصول موضوعه رازی، برخی ادلۀ رازی مثبت ادعاهای او نیست و مغالطاتی در آنها وجود دارد.خداباوران در ادیان توحیدی و ابراهیمی پس از پذیرش لزوم موجودی که تکویناً جهان را خلق و تدبیر میکند به دو گروه تقسیم میشود: گروهی که ارادۀ تشریعی خداوند را در ظرف عقل انسان قرار میدهند و معتقدند خداوند به ما عقلی داده است که میتوانیم امور خود را در این دنیا تدبیر کنیم و گروهی پیشتر میروند و ملتزم به لزوم و مطلوبیت بعثت انبیاء و ظهور دین میشوند.از جملۀ این مغالطات، مغالطۀ دوحدیِ جعلی است، که صورتی تحریف شده و نامعتیر از قیاس دوحدی و شبیه مغالطۀ ”یا این یا آن“ است. نمونۀ تلویحی این مغالطه در آراء رازی در مورد بعثت پیامبران است. وی در دفاع از عقل و عقلانیت همان مسیری را میرود که دئیستهای (خداباوران منکر وحی) قرون 17 و 18 طیمیکنند. او با تکیه بر استدلالهایی مشابه دئیستها از وحی/پیامبری/ خدای تشریعی و متون دینی انتقاد می کند. رازی به نحوی دوگانه و تقابلی بین عقل و دین/ نبوت میسازد که بنابر آن یا باید عقل را معتبر بدانیم و دین را وانهیم و یا به دین تمسک جوییم و عقل را تخطئه کنیم و التزام به این دو مانعةالجمع است: یا عقلگرایی و یا پیامبریباوری.دیگر مغالطهای که میتوان در ادلۀ رازی سراغ گرفت مغالطۀ ”شیب لغزنده“ است. اگر میتوان نیاز به نبی را برای هدایت آدمیان منتفی دانست چرا نیاز به خدایی که عقل را به عنوان”هدایتگر“ آدمی را بپذریم؟ این نقدی است که در دوران جدید به دئیستها مطرح میشود که گویی آنها الحاد را تا نیمهراه رفتهاند: یا خدایی را میپذیریم که فاعلیت تشریعی و دخالت در قانونگذاری برای بشر آن هم بواسطۀ پیامبران دارد یا بالکل منکر خدا باید شد.مغالطۀ دیگر رازی متوجه این نکته است که نه تنها کارنامۀ ادیان و پیامبران را کامیاب نمیداند بلکه ادیان را (یگانه) علت مخمصههای بشری میشمارد اما آیا تنها علت جنگ و جدالهای بنیبشری دین/ادیان است؟ تک علتی دانستن مخمصههای بشری مغالطۀ دیگری است که رازی مرتکب میشود.مغالطات دیگری از جمله: مغالطۀ مصادره به مطلوب، دلیل نامربوط و تعمیم شتابزده و نمونۀ ناکافی، تحقیقناپذیری، بیتوجهی به نمونههای نقض، در ادلۀ رازی میتوان دید که در مقاله به آنها میپردازیم.اگر قرار باشد نظریهای مبتنی بر ”بهترین تبیین“ از فکتهایی که در تاریخ فکر و عمل بشر روی داده عرضه کنیم به نظر میرسد مسیری که منکران نبوت طی میکنند نمیتواند دستکم با توسل به حکمت الاهی منکر لزوم بعث شوند (که در طرف مقابل با توسل به لطف از لزوم بعث نبی دفاع میشود). یا صرفاً به تعارضات دین و عقل نظر کنند (و از همسازی های عقل و دین غفلت کنند)، یا از خدمات دین برای پروراندن فکر و فرهنگ و تمدن بشری غافل باشند (البته به تعبیر هیوم از مفسدههای دین تاریخی نباید غافل بود) یا صرفا به شکافی که عقلگریزان سنت اسلامی همچون ظاهریه و اشاعره و اخباریها و تفکیکیها ایجاد کردهاند نظر کنند. مگر آن که بصورت شرطی خلاف واقع (که چندان کاری در تحلیل تاریخ نمیکند) بگوییم اگر پیامبران/ ادیان نبودند، وضع بشر بهتر بود/ خواهد بود.انسانشناسی منکران نبوت نیز محل تامل و مناقشه است: آیا عقل تمامی آدمیان در یک مرتبه است (چنانکه دکارت در مطلع رسالۀ گفتار در روش درست بکار بردن عقل مدعی است) و اگر اینگونه باشد نظام اجتماعی بشر مطلوبتر است؟ تا تاریخ به پایان نرسد و غبار تمامی سرنوشت بشر بر زمین نشییند نمیتوان با قاطعیت در باب مطلوب بودن /یا نبودن دین در زندگی آدمی داوری کرد. باید بین دو تصویر از خدا –اگر خداباور باشیم- داوری کنیم که کدام معقول تر است: خدایی که همچون موجوداتی است که فرزندانشان را رها میکنند تا به سعادت و زندگی مطلوب خود را با تمامی مخاطرات و موانع، طی کنند یا خدایی که دستکم تا مدتها مسئولیت پرورش استعدادها و مراقبت و تربیت فرزند خود را پذیرفته است؟توجه به پروژۀ کانت نیز در تحلیل مدعیات رازی مفید است؛ عقل آدمی مرز و محدودهای دارد که نقد آن مشخص میکند فارغ از حضور انبیا در زندگی بشر، به دلایل و عللی مرتکب قضایای جدلی الطرفین و تعارضگویی میشود نه باید تقضیر را بر عهدۀ دین نهاد بلکه مسیری باز میشود که جا برای ایمان (به تعبیر خود کانت) باز میشود؛ البته دینی مصون از خرافات و گزارههای خردستیز.در این جستار لازم است برخی اصطلاحات پایهای همچون خداباوری، خداناباوری و الحاد، نمیدانمگویی، دئیسم، گیتیباوری و دهریون، براهمه و پیامبریناباوران را توضیح دهیم.
|
کلیدواژه
|
زکریای رازی ,دئیسم ,عقلگرایی ,پیامبریناباوری ,مغالطات ,خداباوری ,کانت ,نقد عقل ,دین در محدوۀ عقل ,خرافه
|
آدرس
|
دانشگاه علامه طباطبائی, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|