آیا طبیعتگرایی منجر به شکاکیت میشود؟نقد و تحلیل استدلال تکاملی پلنتینگا علیه طبیعتگرایی
|
|
|
DOR
|
20.1001.2.9920127932.1399.1.1.140.0
|
نویسنده
|
زرگر زهرا
|
منبع
|
همايش بينالمللي «عقلانيت، خداباوري و خداناباوري» - 1399 - دوره : 1 - همایش بین المللی «عقلانیت، خداباوری و خداناباوری» - کد همایش: 99201-27932
|
چکیده
|
یکی از مهم ترین استدلالهایی که علیه طبیعتگرایی فلسفی در دهههای اخیر ارائه شده است، استدلال تکاملی آلوین پلنتینگا است. پلنتینگا در این استدلال دو مقدمهی اصلی دارد. در مقدمهی اول ادعا میکند با پذیرفتن طبیعتگرایی فلسفی(n) و تکامل داروینی(e)، اعتمادپذیر بودن قوای شناختی(r) احتمال پایین یا غیرقابل تخمینی خواهد داشت، یعنی مقدار عددی عبارتِp(r|n&e) پایین، یا غیرقابل تخمین خواهد بود. مبنای این ادعا این است که انتخاب طبیعی به عنوان فرآیندی کور، تنها ساختارهایی را برمی گزیند که رفتار دارای انطباق با محیط را نتیجه بدهند، و کاری با صدق و کذب باورهای منتسب به این ساختارها ندارد. در مقدمهی دوم، پلنتیگا ادعا میکند طبق مقدمهی اول، طبیعتگرا برای اعتمادپذیری قوای شناختی خود، یک باور شکستدهنده دارد و نمیتواند به هیچ شکلی این شکستدهنده را رفع کند. بنابراین نمیتواند به قوای شناختی خود اعتماد کند و به ورطهی شکاکیت میافتد. این شکاکیت تمام باورهای طبیعتگرا از جمله خود طبیعتگرایی را نیز زیر سوال میبرد، یعنی طبیعتگرایی خودشکن است. از زمان ارائهی این استدلال، مقالات متعددی هر دو مقدمهی پلنتینگا و نتیجهی آن را زیر سوال برده اند. مخالفین مقدمهی اول تلاش میکنند نشان دهند ساختارهایی که دارای انطباق با محیط هستند، به احتمال بالا دنبال کنندهی صدق نیز هستند. و مخالفین مقدمهی دوم ادعا میکنند با فرض درستی مقدمهی اول، نمیتوان نتیجه گرفت که طبیعتگرا ناگزیر از شکاکیت است. در مقالهی حاضر نقدهای اصلی وارد بر دو مقدمه مرور میشوند. مقدمهی اول، قابل دفاع دانسته شده، و نقدهای وارد بر مقدمهی دوم (که شکاکیت طبیعتگرا را نتیجه میگیرد) با تاکید بیشتر بررسی میشود. در نقد مقدمهی دوم دو رویکرد اصلی وجود دارد. در یک رویکرد ادعا میشود پذیرش مقدمهی اول، نمیتواند طبیعتگرا را نسبت به اعتمادپذیری قوای شناختی اش لاادری گرا کرده و اگر هم چنین کند نمیتواند او را به ورطهی شکاکیت بیندازد. پلنتینگا در اثبات مقدمهی دوم از تمثیلهایی بهره برده که وضعیت سوژه را از منظر سوم شخص بررسی کرده و حالات پدیداری او (تجربیات گوناگون و منسجم) را نادیده میگیرد. در حالی که با لحاظ کردن حالات پدیداری، پذیرش مقدمهی اول برای به شکاکیت انداختن طبیعتگرا کافی نیست. علاوه بر این که موضع پلنتینگا در مورد توجیه ِاعتمادپذیری قوای شناختی، با معرفتشناسی برون گرای او نیز در تعارض است. در رویکرد دوم، ادعا میشود اگر مقدمهی دوم پلنیتنگا نتیجه بخش باشد، خداباور نیز با همین مشکل مواجه بوده و دچار شکاکیت خواهد شد. بر اساس مجموع انتقادات، مقدمهی دوم پلنیتنگا غیرقابل دفاع ارزیابی میشود. با این حال با کنار گذاشتن مقدمهی دوم، همچنان مقدمهی اول میتواند به نفع خداباوری و علیه طبیعتگرایی استفاده شود. اما نه به تنهایی و به عنوان دلیلی قاطع، بلکه در کنار استدلالهای مشابهی که قدرت تبیین بالاتر فرضیههای خداباوری را در مورد دادههای مربوط به پیچیدگیهای سامانیافته نشان میدهند. با کنار هم گذاشتن این دادههای تبیین خواه، و بررسی فرضیههای رقیب ِ قصدمندانه (همچون خداباوری) و غیرقصدمندانه (همچون طبیعتگرایی) خواهیم دید در چارچوب استنتاج بهترین تبیین، فرضیهی خداباوری نسبت به طبیعتگرایی امتیاز بالاتری کسب کرده و لذا ترجیح آن معقول است.
|
کلیدواژه
|
استدلال تکاملی پلنتینگا ,طبیعتگرایی ,خداباوری ,انتخاب طبیعی ,شکاکیت
|
آدرس
|
دانشگاه تربیت مدرس, ایران
|
|
|
|
|
|
|