|
|
در ضرورت استقبال از خطر: خداباوری پس از آموزه های آموزگاران بزرگ شبهه
|
|
|
DOR
|
20.1001.2.9920127932.1399.1.1.33.3
|
نویسنده
|
مصباحیان حسین
|
منبع
|
همايش بينالمللي «عقلانيت، خداباوري و خداناباوري» - 1399 - دوره : 1 - همایش بین المللی «عقلانیت، خداباوری و خداناباوری» - کد همایش: 99201-27932
|
چکیده
|
این مقاله تلاش کرده است تا بر این پرسش پرتو افکند که پس از شبهات بنیادین مارکس، نیچه و فروید علیه وجود خدا، خداباوری درگیر چه مباحث جدیدی شده است و این مباحث چگونه توانسته اند توسط فیلسوفان دیندار ( و به طور مشخص پل ریکور) در جهت تعمیق دینداری به کار گرفته شوند؟ شبهات این سه آموزگار بزرگ شبهه ( تعبیر ریکور در کتاب فروید و فلسفه) کاملا شناخته شده است . مارکس، انسان را خالق خدا می دانست و تلاش می کرد تا با تقلیل متافیزیک به انسان شناسی و مذهب به نیاز (اجبار)، شبهه علیه وجود خدا را وارد قلمرو جدیدی کند. از نظر او در حالیکه به نظر می رسد مذهب نگران مسائل والائی چون تعالی و نجات فردی است، در حقیقت کارکرد واقعی آن قابل تحمل تر کردن مصیبت زندگی و واقعیت شرایط کار غیر انسانی است. مذهب به این روش، افیون توده هاست. نیچه در صدد بود تا اشتیاق برای حقیقت بی زمان، جبری و جهانی را روانکاوی کند و نوستالژیای یک خدای برتر را توهمی محض بداند که باید افشایش کرد. او که هدف واقعی مذهب راقوی نمایاندن مواضع ضعف میدانست ، عملکردی جز قابل احترام ساختن ضعف و تمهید شرایط برای اخلاق بردگی برای مذهب قائل نبود. از نظر فروید هم زمانی که فرد با مشکلات زندگی مواجه می شود،به مذهب به عنوان منبع مشروع تسلی و امید پناه می برد. و این در حالی است که مذهب توهمی است که صرفا آرزوی فرد را برای یک پدر – خدا بیان می کند. بدین ترتیب فروید نیز همچون مارکس و نیچه، همان الگوی افشاگری برای آشکار سازی و تمایز بود از نمود را در شبهه افکنی بر وجود خدا و تحلیل مذهب به کار می گیرد.از آنجا اما که شبهه آموزگاران بزرگ شبهه فقط متوجه خدا نبود،بلکه متوجه ذهن بنیادی انسانی به مثابه بنیاد فلسفی مدرنیته هم بود، امکانی برای فیلسوفان دیندار فراهم شده بود که آن شبهات را در جهت رشد و پختگی ایمان انسان مدرن به کار گیرند.ریکور، به عنوان یکی ازبرجستهترین فیلسوفان دیندار قرن بیست و به تعبیر ی یکی از مهمترین پدیدارشناسان دین ، به طور مثال، بحث میکند که توجه به نقدهای ویرانگر مارکس از دین با محوریت «افیون تودهها،» نیچه با محوریت «افشای اخلاق بردگی» و فروید با محوریت «نظریه توهمات»؛ زمینهساز یک هرمنوتیک توهمزدا و شرط ضروری ساختگشایی دین است. نقد و افشای ایدههای تثبیت شده وتاریخی، اسطورهزدایی از قواعد فرهنگی مستقر،برملا ساختن حیله هاو راهبردهای استیلا، و افشای ایمان مصون از نقد، شرط در افق قرار گرفتن حقیقت دین است. فرایندی که ریکور آن را «هرمنوتیک شبهه» مینامد. هرمنوتیکی که پیام آن ویران سازی وجوهی از دین «آنگونه که خود را نشان داده است»، به نفع وجوه اصیل دین است: وجوهی که در دام مستوری افتاده است. پیش نیاز چنین امری هدم ساختاری تلقی های سنتی از دین و از نام خداست. تنها در این صورت است که چهره انسانی خدا رخ خواهد نمود و بر هر دو تلقی سنتی و مدرن- مومن و منکر- که مشترکا خدا را به عنوان اراده ای قاهر در مقابل انسان بی اراده مقهور می نهادند – غلبه خواهد کرد.مقاله با ارجاع به آموزه های آموزگاران بزرگ شبهه و نیز عناصر اصلی هرمنوتیک شبهه پل ریکور و هم صدا با او نتیجه خواهد گرفت که وقتی ما سراغ این سه متفکر شبهه می رویم عملا به سراغ کسانی رفته ایم که تمام چارچوب خداباوری ما را متزلزل کرده اند و این یعنی استقبال از خطر. خطری که ضرورت دارد از آن استقبال شود.گرچه مطالعه آموزگاران بزرگ خطر دارد اما خطربزرگتر مواجه نشدن با آنها و اصرار و پافشاری بر نادیده گرفتن شبهات رادیکال آنان علیه خداباوری است. تاویل یا رمزگشایی از دین توسط آموزگاران بزرگ شبهه از اینرو، به تعبیر پل ریکور، پیش از آنکه هدیه ای باشد برای کسانی که دین ندارند، هدیه ای است برای دینداران . ایمانی که پس از خواندن آموزگاران شبهه به دست میآید ایمانی تاملی، ثانویه و انتقادی است و در همین جاست که باز با ارجاع به ریکور میتوان از فرمول دور هرمنوتیکی سخن گفت، دوری که باطل نیست: «ایمان بیاورید تا بفهمید و بفهمید تا ایمان بیاورید».
|
کلیدواژه
|
خداباوری ,افیون تودهها ,اخلاق بردگی ,نظریه توهمات ,هرمنوتیک شبهه ,پل ریکور
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|