>
Fa   |   Ar   |   En
   انگاره‌ی معرفت فطریِ اضطراری در کلام نخستین امامیه و چگونگی سازگاریِ آن با خداناباوریِ غیر لجوجانه  
   
DOR 20.1001.2.9920127932.1399.1.1.123.3
نویسنده فوطه‌بافان مجید
منبع همايش بين‌المللي «عقلانيت، خداباوري و خداناباوري» - 1399 - دوره : 1 - همایش بین المللی «عقلانیت، خداباوری و خداناباوری» - کد همایش: 99201-27932
چکیده    معرفت فطری یکی از اقسام معرفت اضطراری و از باورهای امامیه نخستین در قرن دوم و سوم - به خصوص مدرسه‌ی کوفه و مدرسه‌ی قم - است. معنای رایج این آموزه این بوده که شناخت ما از الله تعالی از حیطه‌ی اختیار ما خارج است و در اصطلاح روایات چنین معرفتی صنع الله است. متعلق معرفت فطری الله تعالی است اما متعلق معرفت اضطراری محدود به الله تعالی نیست. بدین‌رو معرفت فطری از زیرشاخه‌های معرفت اضطراری است و اخص از آن.در بدو نظر چنین دیدگاهی مستلزم دو اشکال است. اشکال اول این است که ما در جهان افرادی داریم که خداناباورِ غیر لجوج هستند. برخی از این افراد خداوند را انکار می‌کنند. از طرف دیگر اگر این افراد را واجد معرفت فطریِ اضطراری بدانیم، پس ایشان وجود خداوند را تصدیق می‌کنند زیرا «معرفت» متضمن تصدیق است. سوال اینجاست که تصدیق و انکار خدا چگونه با یکدیگر جمع می‌شوند. راه‌حل این مشکل در معناشناسیِ «معرفت» در منظومه‌ی این دیدگاه نهفته است. چرا که واژه‌ی «معرفت» در این دیدگاه به معنای مطلق آگاهی است و به هیچ عنوان متضمن تصدیق نیست. بنابراین این دیدگاه مستلزم جمع بین تصدیق و انکارِ یک چیز نیست.مشکل دوم این است که طبق این دیدگاه تمام انسان‌ها به الله تعالی معرفت دارند زیرا در عالمی به نام «ذر» به ربوبیت او شهادت داده‌اند. از همین جهت اگر لجوج نباشند و مکابره‌ای با حق نداشته باشند باید طبق علم خود عمل کنند و به الله تعالی ایمان بیاورند. اما در جهان افرادی را مشاهده می‌کنیم که در عین خداناباوری ظاهرا لجوج نیستند و قصد مکابره با حق را هم ندارند. چگونه است که اینگونه افراد هم به خداوند معرفت دارند و هم بدون لجاجت، بر این اعتقاد که خدایی را نمی‌شناسند، پافشاری می‌کنند؟ در پژوهش پیش‌رو چهار راه‌حل برای مشکل دوم پیشنهاد شده که فقط سه مورد از آن‌ها خالی از اشکال هستند. تمامی راه‌حل‌های پیشنهادی برای برون‌رفت از اجتماع معرفت فطریِ اضطراری و خداناباوریِ غیر لجوجانه هستند.راه‌حل اول (دیدگاه مومن الطاق و ابومالک حضرمی) این است که بگوییم خداوند این معرفت را به هر کس که بخواهد اعطا می‌کند. در نتیجه عدم پذیرش خداوند از سوی خداناباورانِ غیر لجوج نشانه‌ی این است که خداوند به ایشان معرفت فطری را اعطا نکرده است. این راه‌حل به دلیل این که مستلزم تکلیف به ما لایطاق است، مردود و غیر قابل قبول است.راه‌حل دوم (دیدگاه هشام‌بن حکم) این است که خداوند معرفت فطری را بعد از نظر و استدلال به انسان عطا می‌کند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که خداناباور غیر لجوج یا هنوز نظر و استدلالی نکرده است و یا این که هنوز به نظر و استدلال صحیحی دست نیافته است. راه‌حل سوم(دیدگاه حسن‌بن موسی نوبختی) می‌گوید معرفت خداوند هم می‌تواند اضطراری باشد و هم اکتسابی. طبق این دیدگاه می‌توان گفت معرفت فطری به برخی از انسان‌ها اعطا نشده است ولی ایشان مکلف هستند خداوند را از طریق نظر و استدلال شناسایی کنند. برخی این کار را به اتمام رسانده و مومن شده‌اند. برخی دیگر هم این کار را انجام نداده‌اند که به دو گروه تقسیم می‌شوند: خداناباوران لجوج و غیر لجوج. دو گروه اخیر فاقد معرفت فطری اضطراری هستند.راه‌حل چهارم(دیدگاه علامه مجلسی) نیز شبیه راه‌حل دوم است؛ با این تفاوت که اعطای معرفت فطری در راه‌حل چهارم بر تخلیه فرد از معاصی و اغراض دنیوی متوقف شده است.
کلیدواژه معرفت فطریِ اضطراری ,معرفت اضطراری ,خداناباوریِ غیر لجوجانه ,تصدیق ,انکار ,اجتماع
آدرس مرکز تخصصی آخوند خراسانی, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved