>
Fa   |   Ar   |   En
   بررسی استدلال معرفت‌شناختیِ‌ والتر آرمسترانگ علیه خداباوری، بر اساس مسالة جهل  
   
DOR 20.1001.2.9920127932.1399.1.1.13.3
نویسنده احمدی‌زاده حسن
منبع همايش بين‌المللي «عقلانيت، خداباوري و خداناباوري» - 1399 - دوره : 1 - همایش بین المللی «عقلانیت، خداباوری و خداناباوری» - کد همایش: 99201-27932
چکیده    والتر سینات آرمسترانگ، استاد دانشگاه دوک در کارولینای شمالی و پژوهشگر در حوزه‌های مختلف فلسفی بویژه اخلاق و معرفت‌شناسی است. او در دو اثر مهمش یعنی شک‌گراییِ اخلاقی (2006) و اخلاق بدون خدا؟ (2009)، تلاش می‌کند تا از رویکردهای خداناباورانه در اخلاق دفاع کند و آنها را به لحاظ معرفتی، منسجم‌تر از رویکردهای خداباورانه نشان دهد. به زعم او، خدا برای تعیین و تبیین ویژگی‌های رفتار اخلاقی ضرورتی ندارد و اساساً برای اثبات وجود خدا هیچ دلیل منطقی‌ای نمی‌توان ارائه نمود. این رویکرد، او را از لاادری‌گرایی که ویژگی پژوهش‌های اولیه‌ی او بود، به خداناباوری سوق می‌دهد. او برای اثبات دیدگاهش در خصوص عدم الزام منطقی و اخلاقی به باور به وجود خدا، سه استدلال مطرح می‌کند: مساله‌ی شر (problem of evil)، مساله‌ی عمل (problem of action) و مساله‌ی جهل (problem of ignorance). استدلال از طریق جهل یا مساله‌ی جهل، استدلالی معرفت‌شناختی است که بر عدم بیّنه‌ی کافی برای باور به وجود خدا تکیه دارد. به نظر آرمسترانگ، باور به آنچه هیچ بینه‌ای بر وجود آن نداریم، بی‌معنی است حتی اگر آن چیز، خدایی باشد که اساساً امکان فراهم آوردن بینه‌ای علمی یا فلسفی بر آن نباشد. به زعم او حتی تجربه‌‌های دینی نیز که فراتر از براهین اثبات وجود خدا هستند نمی‌توانند بینه‌ای بر وجود خدا باشند چون هیچ ملاکی برای تمیز میان احساس عمیق دینی و توهم دین‌شناختی وجود ندارد. در جستار حاضر تلاش خواهیم نمود تا پس از تبیین استدلال‌ آرمسترانگ علیه خداباوری از طریق مساله‌ی جهل، به نقد و بررسیِ آن به لحاظ منطقی و معرفت‌شناختی بپردازیم. مهمترین پرسش معرفت‌شناختی که پیش روی دیدگاه آرمسترانگ است، امکان یا امتناع ارتباط الزام معرفت‌شناختی میان وجود چیزی و باور به وجود آن می‌باشد.
کلیدواژه خدا، باور ,خداناباوری ,جهل ,آرمسترانگ
آدرس دانشگاه کاشان, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved