>
Fa   |   Ar   |   En
   آیا علومِ شناختیِ دین، شواهدی به نفع معرفت‌شناسی اصلاح‌شده در باور به وجود خداوند ارائه می‌کند؟ بررسی موردی دیدگاه جاستین بَرِت در علومِ شناختیِ دین و آلوین پلنتینگا در معرفت‌شناسی اصلاح‌شده  
   
DOR 20.1001.2.9920127932.1399.1.1.12.2
نویسنده درویش آقاجانی جواد
منبع همايش بين‌المللي «عقلانيت، خداباوري و خداناباوري» - 1399 - دوره : 1 - همایش بین المللی «عقلانیت، خداباوری و خداناباوری» - کد همایش: 99201-27932
چکیده    معرفت‌شناسی اصلاح‌شده براساس قابل اعتماد بودن کارکردهای قوای شناختی، قائل است بدون برهان یا شواهد طبیعی، می‌توان بصورت بی‌واسطه به خداوند باور داشت. آلوین پلنتینگا یکی از مدافعان این دیدگاه، جواز را به جای توجیه قرار داده و باور صادقی که حائز جواز باشد را معرفت می‌داند. او بر این اساس باور به وجود خدا را بی‌نیاز از برهان و معقول قلمداد می‌کند. برخی از مدافعان علومِ شناختیِ دین نیز درصدد فراهم آوردن شواهدی از علوم شناختی برای تبیین باورهای دینی هستند. جاستین بَرِت از یک سوگیری ذهنی انسان به نام ابزار بسیار فعال کشف عامل (hadd) که بصورت تکاملی در انسان ایجاد شده، استفاده می‌کند تا از طریق آن فرایند تولید باور به وجود خدا را توضیح دهد. در سالهای اخیر تلاشهایی برای ترکیب این دو رویکرد و استفاده از نتایج تجربی علوم شناختی در جهت تایید معرفت‌شناسی اصلاح‌شده، صورت گرفته است. به ویژه اینکه هردوی این نظریات، به نوع خاصی از قوای شناختی که برخی به آن حسِ خدایی می‌گویند، تکیه دارند. مقاله حاضر، ضمن اذعان به برخی شباهت‌ها بین این دو نظریه، درصدد انکار منتج بودن تلاش‌هایی است که علومِ شناختیِ دین را مبنایی علمی برای تایید معرفت‌شناسی اصلاح‌شده، می‌دانند. این کار در این مقاله از طریق اشاره و ارائه دلیل به نفع تفاوت‌های بنیادین این دو نظریه، صورت گرفته است. در مقاله استدلال می‌شود که اولاً، ابزار بسیار فعال کشف عامل در نظریه بَرِت، یک واسطه، برهان یا شاهد علمی برای اثبات خداست؛ درحالیکه بنای معرفت‌شناسی اصلاح‌شده بر کنار گذاشتن این واسطه‌ها و تبیین معقولیت باور به خدا، بدون توسل به برهان است. این استدلال نشان می‌دهد که این دو نظریه به رغم تشابه ظاهری، تقابل بنیادین دارند. ثانیاً، مساله علومِ شناختیِ دین با تقریر بَرِت، تولید باور است؛ درحالیکه مساله معرفت‌شناسی اصلاح‌شده، عقلانیت باور است. درواقع با تمسک به ابزار بسیار فعال کشف عامل صرفاً می‌توان درمورد چگونگی ایجاد یک باور، صرفنظر از عقلانی بودن آن، اظهارنظر کرد. اما این مقصود معرفت‌شناسی اصلاح‌شده را تامین نمی‌کند. پلنتینگا در معرفت‌شناسی اصلاح‌شده، باور به خدا را یک قسم از باورهای پایه می‌داند که در قبول آن معقول هستیم. ثالثاً، مدافعان معرفت‌شناسی اصلاح‌شده از جمله پلنتینگا مدعی هستند حس درونی خداشناسی انسان در پرتو کارکرد سالم قوای شناختی و در شرایط خاصی به فعلیت می‌رسد که این شرایط لزوماً مرتبط با تغییرات عینی و طبیعی نیستند. انسان در حالت‌های معنوی و درون‌نگری، وجود خدا را مستقیما ادراک می‌کند. درصورتیکه در نگاه بَرِت، تغییرات عینی و طبیعی هستند که سوگیری شناختی ما را نسبت به کشف عامل، حساس می‌کنند. اگر هیچ تغییر در اشیا طبیعی رخ ندهد که نیازمند تبیین باشد، قوای شناختی عاملی را کشف نمی‌کند و عوامل هوشمند، از جمله خدا، به تور ادراک انسان نمی‌افتد.
کلیدواژه معرفت‌شناسی اصلاح‌شده ,علومِ شناختیِ دین ,عقلانیت باور دینی ,ابزارهای شناختی ,مبناگروی
آدرس دانشگاه صنعتی شریف, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved