آمریکای آرنت، آمریکای ترامپ؛ بررسی موضوع زوال آمریکا در چارچوب انگاره‌های هانا آرنت درباره امر سیاسی

به ریاست جمهوری رسیدن دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا به‌واسطه ادبیات، پیشینه و افکار خاص او و همچنین، نوع سیاست‌ها، گفتار، برنامه‌ها و عملکردش در دوران ریاست جمهوری، بحث ریشه‌دار افول و زوال آمریکا را بازهم به صدر موضوعات موردتوجه متفکران سیاسی برگردانده است و بسیاری از آن‌ها، پدیده ترامپ را نشانه‌ای بر افول فرهنگ، دموکراسی، جایگاه سیاست و اخلاق و همچنین، پشت کردن به آرمان‌ها و ایده‌های بزرگ آمریکایی تلقی می‌کنند. در این مقاله با طرح این سوال که آیا سیاست‌ها و رفتارهای سال‌های اخیر آمریکا به‌ویژه در قامت و قالب ریاست جمهوری و عملکرد ترامپ، نشانه روبه افول و زوال بودن این کشور است یا خیر؛ رفتار، ایده‌ها و سیاست‌های ترامپ را در چارچوب نگاه هانا آرنت به مقوله سیاست و امر سیاسی از یکسو و دیدگاه‌های خاص او در باب آمریکا، بررسی و تحلیل می‌کنیم و با ملاک قرار دادن اندیشه‌های این فیلسوف سیاسی برجسته قرن بیستم، ایده زوال آمریکای امروز و به‌ویژه عصر ترامپ را ارزیابی می‌نماییم.درواقع، ما بر آنیم تا با ملاک و معیار قرار دادن آمریکای باشکوهی که آرنت، زمانی وصف و ایده‌های آن را دارد، زوال تدریجی آمریکا و افول امروزین فرهنگ، اندیشه و سیاست آن را نشان دهیم. درنهایت، یافته‌های ما نشان می‌دهد درحالی‌که سیاست و امر سیاسی اصیل به معنای آرنتی، آن ارتباط و گفت‌وگو در عرصه عمومی و کنش سیاسی فارغ از روزمرگی است. همچنین، آمریکا همچون ارضِ موعودِ فیلسوفانِ سیاسیِ آرمانشهراندیش معاصر، سرزمین فراغت از گرفتاری‌های تقلا، روزمرگی و فرصت تامل در آرمان‌های سیاسی و رسیدن به ایده‌های بلند انسانی، دموکراتیک، ضد خشونت، گفت‌وگویی و لیبرالی دیده می‌شود، افکار و ایده‌ها و سیاست‌های آمریکای امروز به‌ویژه در دوره ترامپ، در مسیر روند روبه‌زوال در تقلای روزمرگی، ناسیونالیسم افراطی، خشونت و ابتذال فرهنگی جریان دارد و آمریکای ترامپ از آمریکایی که آرنت آن را سرزمین فرصت‌ها می‌نامد، دور و دورتر می‌شود؛ اگرچه تا چشم‌اندازی قابل‌تحلیل، همچنان قدرتی جهانی به نظر می‌رسد.