بررسی تاثیر رشد مولفه‌های قدرت نرم چین بر افول قدرت هژمونیک آمریکا

ایالات‌متحده آمریکا، بر اساس شواهد و واقعیت‌های موجود و اعتراف شخصیت‌های سیاسی و اندیشکده‌های تحقیقاتی آن، گرفتار مشکلات پیچیده‌ای گردیده و نشانه‌های افول اقتدار جهانی آن در ابعاد مختلف، نمایان شده است. افول امپراتوری‌ها، ناگهانی و آنی نیست و قدرت‌های بزرگ در تاریخ، همیشه به آهستگی سیر تزلزل و ضعف خود را طی کرده‌اند که آمریکا نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ اما یکی از عوامل موثر بر افول شاخصه‌های قدرت هژمونیک آمریکا در دهه اخیر، رشد فزاینده چین در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی بوده که اتفاقاً برخلاف اواخر قرن بیستم که سیاست درون‌زایی در پیش گرفته بود، در اوایل قرن بیست ‌و یکم، کاملاً برون‌زا رفتار می‌کند و با ایستادن در مقابل آمریکا در اغلب مسائل و معضلات بین‌المللی این کشور، خود را به‌عنوان هژمونی جدید به جامعه ملل معرفی می‌کند.چین با ایجاد ائتلاف‌های سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای متفاوت و همچنین، سرمایه‌گذاری بلندمدت در کشورهای دارای منابع اولیه ارزشمند، تلاش می‌کند تا زیرساخت طولانی‌مدت توسعه را که همان داشتن مواد خام برای رشد اقتصادی است، تضمین کند و این در حالی است که آمریکا یکی پس از دیگری، پایگاه‌های نفوذ خود در مناطق مختلف جهان را از دست می‌دهد و دراین‌باره به جرئت می‌توان گفت که عصر آمریکا در حال پایان است و نظم جهانی شرقی، جایگزین نظم جهانی غربی شده است. در این نوشتار، تلاش می‌شود تا شاخصه‌ها و شیوه رشد چین در مقابل درجا زدن و شاید عقب‌گرد اقتصادی، زیرساختی و سیاسی آمریکا که از آن به افول آمریکا یاد می‌شود، پرداخته شود. در این نوشتار، از شیوه کتابخانه‌ای برای جمع‌آوری منابع پژوهش، بهره گرفته می‌شود.