بررسی رابطۀ فلسفه، کاتارسیس و مرگ در اندیشه افلاطون
|
|
|
DOR
|
20.1001.2.9819021551.1399.2.1.36.4
|
نویسنده
|
عابدی جیغه مصطفی ,موسی زاده عیسی ,کریم زاده قربانعلی
|
منبع
|
آموزه هاي ديني و مسئله نفس و بدن 2: جاودانگي نفس در اسلام ومسيحيت - 1399 - دوره : 2 - آموزه های نفس و بدن 2: جاودانگی نفس در اسلام ومسیحیت - کد همایش: 98190-21551
|
چکیده
|
در اندیشه هر فیلسوفی معمولاً یک یا چند مفهوم کلیدی وجود دارد که نمایندۀ نظام فکری وی و مبنای وجود و فهم دیگر مفاهیم و تفکرات اوست. مفهوم مرگ در اندیشۀ افلاطون نیز یک مفهوم کلیدی است. در فلسفه افلاطون شاهد نسبتی عمیق میان مفاهیم فلسفه، کاتارسیس و مرگ هستیم و ازاینرو به نظر میرسد فهم آنها و تبیین نسبت میان آنها میتواند بستری مناسب برای فهم بهتر اندیشۀ وی ایجاد کند. هدف نویسندگان از این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است، نشاندادن پیوند میان سه مفهوم «فلسفه»، «کاتارسیس» و «مرگ فیلسوفانه» است. مراحل پژوهش نیز بر پایۀ نوشتههای افلاطون خواهد بود تا بدین وسیله بابی برای فهم بسیاری از مفاهیم اندیشه وی گشوده شود. نتیجه اینکه در اندیشه او فلسفه، مرگ فیلسوفانه و کاتارسیس بر بنیان واحدی استوارند و با آنکه فلسفه به گفتمانی خاص میان دو نفر اطلاق میشود و مرگ عبارت از جدایی روح از بدن و تزکیه به معنای کاتارسیس و پاکسازی روح از تعلقات بدنی است، اما در هر سه مورد مفهوم مشترک جدایی نفس از امور سیال و روآوردن به موجود حقیقی و سرمدی نهفته است؛ ازاینرو نهتنها به لحاظ مصداقی کارکرد یگانهای دارند و هیچ یک از آنها بدون دیگری امکانپذیر نیست، تطابق ضمنی در مفهوم این سه نیز وجود دارد.
|
کلیدواژه
|
افلاطون ,معرفت ,کاتارسیس ,مرگ ,دیالکتیک
|
آدرس
|
دانشگاه تبریز, ایران, دانشگاه تبریز, ایران, دانشگاه تبریز, ایران
|
|
|
|
|
|
|