ارزیابی سینتیکی زایش نفت از سنگ های منشاء احتمالی با استفاده از مدل آرنیوس، در میدان نفتی کیلورکریم

بکارگیری ژئوشیمی نفت و تعیین وضعیت نفت‌زایی سنگ منشاء، کمک زیادی به کاهش ریسک اکتشاف نفت می‌کند. در این رابطه مدل‌های سینتیکی، برای ارزیابی دقیق‌تر وضعیت بلوغ سنگ منشاء و همچنین درصد نفت زایش شده، معرفی شده است. در این تحقیق، کاربرد مدل آرنیوس به عنوان مدل سینتیکی مناسب برای ارزیابی در‌صد نفت‌زایش شده در سنگ منشاء ارائه شده است. بدین منظور سازندهای کژدمی، پابده، سروک و گورپی به‌ عنوان سنگ‌های منشاء احتمالی در میدان نفتی کیلور کریم، برای نشان دادن نحوه کاربرد روش، مورد مطالعه قرار گرفتند. در ابتدا با استفاده از نتایج آنالیز راک اول‌، نوع کروژن بر اساس طبقه بندی مدل آرنیوس تعیین شد. سپس با کمک تاریخچه تدفین، اندیس زمان دما تعیین و سپس با استفاده از نمودار‌ها و روابط مدل، نرخ تبدیل سنگ‌های منشاء احتمالی تعیین شد. برای صحت‌سنجی، نتایج بدست آمده با تحقیقات توصیفی قبلی مقایسه شد. نتایج مطالعات نشان می‌دهد که پتانسیل تولید هیدروکربن سازند پابده ضعیف تا خوب است و کروژن غالب در آن از نوع iib تا ‌iic است (70.68%x=،3.92%x=). همچنین سازند کژدمی دارای پتانسیل هیدروکربن‌زایی متوسط تا خوبی بوده و وارد پنجره نفتی شده است (100, %x=66.04%x=). اما سازندهای سروک و گورپی اصلاً وارد پنجره نفتی نشده و دارای tti پایینی هستند.

Kinetic evaluation of oil generation from potential source rocks using the Arrhenius model in Kilverkarim oilfield

The application of petroleum geochemistry and the determination of the source of petroleum source rock will greatly help to reduce the risk of oil exploration. In this regard, kinetic models have been introduced to more accurately assess the maturity of the source rock as well as the percentage of oil generation. In this study, the application of Arrhenius model as a suitable kinetic model for estimating the percentage of oil generation in the source rock has been demonstrated. For this purpose, the Kazhdumi, Pabdeh, Sarvak and Gurpi formations were studied as potential source rocks in the Kilur Karim oilfield to illustrate the application of the method. At first, using the results of RockEval analysis, the type of kerogen was determined based on the Arrhenius model classification. Then, with the burial history, the timetemperature index was determined and the conversion rates of the probable source rocks were determined using diagrams and model relationships. For validation, the results were compared with previous descriptive research. The results show that the hydrocarbon production potential of the Pabdeh formation is weak to good and the dominant kerogen is of type IIB to IIC ( X=70/68%, X=3/92%). Kazhdumi formation also has moderate to good hydrocarbon potential and has entered the oil window (X=66/04%, X=100%). But the Sarvak and Gurpi formations do not enter the oil window and have a lower TTI.