روش شناسی گراندد تئوری در طراحی و تبیین مدل مدیریت فرآیند کسب‌ وکار با رویکرد ارتقا عملکرد ( مطالعه موردی : نهادهای خدمات محور )

هدف: با بهره گیری از روش شناختی کیفی و مطالعه در زمینه کسب وکار بتوانیم مدلی پدیدار شده از واقعیت و منطبق بر شناسایی و معرفی نقاط بهبود در نهادهای خدمات محور بیابیم تا از آن طریق انحرافات احتمالی، رصد و طبق دادهها ی بنیادی در نهادهای خدماتی استاندارد سازی کنیم تا با تاسی از « مایام » فرایندی را برای تعمیم نتایج حاصل از یک مشاهده ی خاص به نظریه ای جامعه تر مبدل سازیم. طراحی/ روش‌شناسی/ رویکرد: این تحقیق مبتنی بر استراتژی پژوهشی، نظریه گراندد تئوری ، روش پژوهش کیفی، ابراز جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته است. در تحلیل ساختاری مصاحبه، اجزای ساختار متن نوشتاری مصاحبه، یعنی واژه ها، مفاهیم و ارتباط میان آنها بر حسب میزان تکرار، تعداد واژه ها، الفاظ، کنایه ها و اصطلاحات به کار رفته در جمله ها و میزان تکرارشان شمارش و بررسی می گردد تا الگوهای موجود در گفته ها کشف شود در این راستا با استفاده از رویکرد هدفمند و مطالعات داده های اولیه، ثانویه، مصاحبه های نیمه ساختارمند انجام گردیده است. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده‌ها از روشهای بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش و همچنین تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید . استناد به نظرات صاحب نظران نیز در این امر حائز اهمیت بوده است. یافته‌های مطالعه: از مهم ترین وظایف نهادهای خدمات محور بهبود شرایط درون و برون محیطی برای کارکنان و اجتماع پیرامونی است که با رویه تاثیرگذار این مهم، میسر است. طراحی و تبیین مدل مدیریت فرآیند کسب و کار با رویکرد ارتقاء عملکرد در نهادهای خدمات محور ، شناسایی شاخص اصلی در طراحی مدل مدیریت فرآیند کسب و کار در نهادهای خدمات محور ، شناسایی عوامل علی تاثیرگذار همچنین شناسایی عوامل زمینه ای (بستر) تاثیرگذار در طراحی مدل مذکور در نهادهای خدمات محور از اهداف این تحقیق است. محدودیت‌ها و پیامدها: کتمان حقایق به دلیل ملاحظات سازمانی در خصوص تغییر از محدودیت های این مطالعه بوده است. ره آوردهای این مطالعه می تواند در فرهنگ استقبال از از تغییر سازنده نافذ باشد. پیامدهای عملی: همسویی فعالیت ها با استراتژی های سازمان ، حاکمیت بر محیط رقابتی ، روش‌ مند بودن در جامعه هدف ، مردم و فرهنگ را مسخر خود کردن، بهبود مستمر و تناسب مناسب بین وظایف فرآیند کسب‌وکار و سیستم‌های اطلاعاتی، همسویی فعالیت ها با استراتژی های سازمان ، میزان سرمایه‌گذاری در فن آوری اطلاعات، ارتقا سطح تخصص کارکنان، انعطاف به موقع در تغییرات سازمانی ، بلوغ فرآیندی ، پیاده‌سازی تغییرات پیشنهادی، استفاده از یک سیستم بهبود مستمر، استانداردسازی فرایندها، آگاهی مدیریت و کارکنان از فرآیند، خودکار سازی فرآیند، آموزش و توانمندسازی کارکنان. نظارت بهتر بر عملیات کسب وکار، بازگشت سریع سرمایه، دستیابی به بازار جهانی، امکان شناسایی و اصلاح فرآیندها، بهبود فرآیندهای ارتباطی، باز خورد سریع، شناسایی گلوگاه ها، بهبود مداوم، تسهیل تغییرات و هماهنگی با شرایط جدید، ایجاد مبانی تعریف سیاست گذاری، یکپارچه سازی فرآیندها و خدمات، تهیه گزارش ها و تحلیل اجرایی و مدیریتی، افزایش رضایت مشتری، اولویت دهی موثر، سرعت بخشیدن به تصمیم گیری، توسعه ی فناوری و تکنولوژی و در نهایت بلوغ سازمانی را انتظار داریم