مبناگرایی، هرمنوتیک و معنای زندگی با تکیه بر اندیشه­های ملاصدرا

بحث از معنای زندگی، امروزه یکی از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق، فلسفه دین و پاره ای از شاخه های روانشناسی است. در ادبیات موضوع، معنای زندگی از زوایای مختلفی، نقد و بررسی شده است. نوشتار حاضر، موضوع را با تکیه بر اندیشه های ملاصدرا از منظری معرفت شناسانه بررسی خواهد کرد. از نظر نگارنده، اتخاذ موضع مبناگروانه که معرفت شناسی حاکم بر نظریه های وظیفه گرایانه و نتیجه گرایانه در اخلاق است، برای تحقّق معناداری زندگی، موضعی کارآمد نیست، و لازم است برای تحقّق آن در افراد از موضعی هرمنوتیکی که معرفت شناسی حاکم بر اخلاق فضیلت معاصر است، بهره جست. موضوع این نوشتار از جهتی، موضوعی تربیتی است، به این معنا که در تربیت افراد در جهت معنادار کردن زندگی آن­ها، کدام مدل معرفت شناختی- مبناگرایی یا هرمنوتیکی- معقول­تر و کارآمدتر است