وجوه اشتراک داستان های کوتاه آنتون چخوف و غلامحسین ساعدی

آنتون چخوف به دلیل ویژگی های خاص در نگارش آثارش به نویسنده ای جهانی تبدیل شده است که بسیاری از نویسندگان سعی داشته اند سبک و سیاق او را در نویسندگی دنبال کنند. برخی از ادیبان ایرانی از جمله محمود دولت-آبادی بر این باورند که غلامحسین ساعدی، تحت تاثیر آثار آنتون چخوف، داستان های منحصر به‌فردی نگاشته است و شباهتهای بسیاری با چخوف دارد و همچنین به گواه خود نویسنده او در ابتدای راه نویسندگی تحت تاثیر داستان های کوتاه چخوف بوده است. در پژوهش حاضر سعی داریم ضمن مقایسة تفاوت‌ها و شباهت‌های کلی آثار آنها، به‌طور ضمنی امکان اثبات تاثیر داستان های کوتاه چخوف بر دنیای هنری ساعدی را فراهم سازیم که این امر می‌تواند وسیلة موثری برای درک دقیق‌تر آثار هر دو نویسنده و روشن ساختن جنبه‌های مشترک داستان‌های آنها باشد و بازتاب ایده‌های جهانی را در آثار اصیل یک نویسنده ایرانی آشکار سازد. از مهم ترین ویژگی های مشترک این دو نویسنده می توان به وجود شخصیت های مشابه از یک طبقۀ اجتماعی، پرداختن به طنز، امید و ناامیدی توامان و طرح مسئله بدون ارائۀ راه حل اشاره نمود.