تحلیل کهن الگویی محتوای کتاب های فارسی دوره دوم دبستاناز نظر حضور و کارکرد روانشناختی کهن الگوهای آنیما و آنیموس

درونمایة بنیادین این پژوهش، در آغاز، شناختی گذرا از مفاهیم اسطوره و کهن الگو و بررسی جایگاه این دو مفهوم در هنر و ادبیات است و در ادامه با واکاوی پیوند آن ها با روان و ضمیر ناخودآگاه انسان، به تاثیر ژرف این دو بر شکل گیری هویت و شخصیت افراد جامعه، به ویژه کودکان و لزوم تقویت و بیدار ساختن جنبه های مثبت کهن الگوهای آنیما و آنیموس در روان و شخصیت کودکان و دانش آموزان، پرداخته است. برای دستیابی به این خواسته، با بهره گیری از شیوة تحلیل محتوا، چندی و چونی حضور کهن الگوهای آنیما و آنیموس در کتاب های فارسی پایه های چهارم، پنجم و ششم دبستان در سال تحصیلی 98-1397، مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گرفته، که دستاوردهای پژوهش، نشان می دهد حضور این کهن-الگوها در کتاب های مورد بررسی، در دو جایگاه متفاوت قابل بررسی می-باشد. نخست بهره گیری از کهن الگوهای یاد شده در محور افقی و لایه های سطحی متن و دوم، راهیابی آن ها در ژرفا و تار و پود ساختمان عمودی متون درسی. رهیافت دیگر اینکه، از دیدگاه بسامد و فراوانی، مولفین و سیاست گذاران کتاب های درسی، خواسته یا ناخواسته به کهن الگوی آنیما توجه بیشتری داشته اند و بهره گیری از این کهن الگو در مقایسه با کهن-الگوی آنیموس، از فراوانی بسیار بیشتر و فراوان تری برخوردار است. همچنین این پژوهش، نشان می دهد نوشتارها و دروس دربردارندة کهن الگوها، بیشتر، متن های جدید، نونگاشته و دارای درونمایه های اخلاقی، تعلیمی و اعتقادی می باشند و متون کهن و به ویژه برخاسته از حماسه ها و اسطوره های کهن ملی و ایران باستان از بسامد پایین تری برخوردار هستند.