کاربست نشانههای فرازبانی در منطق الطّیر عطّار
|
|
|
DOR
|
20.1001.2.9819090656.1398.14.1.209.4
|
نویسنده
|
محجوب فرشته
|
منبع
|
انجمن ترويج زبان و ادب فارسي - 1398 - دوره : 14 - چهاردهمین گردهمایی بین المللی انجمن ترویج زبان وادب فارسی - کد همایش: 98190-90656
|
چکیده
|
برای فهم یک زبان دانستن نشانههای زبانی آن زبان لازم و ضروری است. این نشانهها از هرنوع باشد باید خواننده بتواند مدلول آن و رابطة دلالی را دریابد؛ بدون دانستن نشانههای زبانی، هم در دلالت اولیّه و هم ثانویّه، فهم یک متن میّسر نخواهد بود؛ ولی در هر متن علاوه بر نشانههای زبانی، در کلیت متن و رفتار گویندة متن در آفرینش اثر، نشانههایی یافت میشود که افقهای تازة معنایی را آشکار میسازد. توجه به این نشانهها، نشان دهندة افکار، اندیشهها و پاره ای خصوصیات بازگونشدة مولف است. زبان عرفانی هر گوینده زبانی است که درکنار کاربرد ادبی، کاربرد ارجاعی و علمی دارد. بسیاری از متون ادبی برای مخاطب تنها لذت بخش است و هدف خواننده استلذاذ هنری است؛ ولی در متون عرفانی، ادبیّت، بخشی از کارکرد زبان است و کارکرد ارجاعی در غالب موارد از اهمیت بیشتری برخوردار است. در متون ادبی، ارائة تاویلهای گوناگون و پیروی از نظریة مرگ مولف، آسیب چشمگیری به هدف گوینده وارد نمیکند. ولی در یک متن عرفانی آنچه اولویت اول را دارا است دریافت نیّت مولف و هدف وی است؛ از این رو پیروی از دیدگاههایی که مولف را از اثر جدا میکند یا متون عرفانی را تنها به صورت همزمانی مورد مطالعه قرار میدهد، در تبیین متون عرفانی شیوه ای ناکارامد است و چه بسا تمام ارزش و اهمیّت متن را از میان میبرد. از این رو در زبان عرفانی در کنار تفسیر دقیق نشانههای زبانی باید به نشانههای فرازبانی نیز توجه کرد و یافتن آن مستلزم تامل است. نشانههای فرازبانی با کلیّت متن ارتباط دارند. هر متن به اعتبار عامل درون متنی، نوعی نشانة زبانی مرکب است که بر اساس قواعد نظام زبانی ساخته شده است و به اعتبار برون متنی با کنش ارتباطی هم معنا است. در زبانِ عرفانیِ عطّار نیشابوری به عنوان یکی از شاخصترین سرایندگان در زبان فارسی و اثر نمادین او « منطق الطیر »، نشانههای فرازبانی بسیاری میتوان یافت که در زمرة آنها: « انسجام، پیوند، پیوستگی واژگانی، تکرار، جایگزینی، لایههای هم معنایی، رابطة بافت زبانی و عالم خارج، انواع موسیقی بیرونی و درونی، درونمایگان متنی و رمزگان هرمنوتیکی » است که هریک به گونه ای در پرداخت سخن موثر است. پژوهش حاضر به بررسی شاخصترین نشانة فرازبانی در اثر مذکور و چگونگی استفادة عطّار از آنها در شرح و بسط مفاهیم و روایات پرداخته است. حاصل آنکه فراوانترینِ این نشانهها « تکرار » است. این تکرار گاه بدون اشارة مستقیم و تنها با تکرار واژههایی با یک مولفة معنایی مشترک باعث آفرینش تصویر میشود و گاه با کاربرد واژههای متضاد، واژههای فراگیر یا عناصردستوری یا با استمرار خطی مبتدا باعث یکپارچگی و وحدت مفهومی کلام میگردد. در بسیاری از بخشها نیز ابیات با یک واژه آغاز میشود و این بافت ارگانیک با تکرار واژة مذکور در آغاز ابیات، سبب انسجام میشود زیرا مبتدا یا آغازة ابیات یکسان است. پس از « تکرار »؛ « جایگزینی » از عناصر شاخصی است که در محور عمودی برخی از روایات منطق الطیر دیده میشود. در غالب موارد نیز به دلیل آنکه این اثر یک متن تعلیمی و روایی و حاوی حکایات فراوان است مانند بیشتر متون همسان، یکسان بودن مبتدا یا آغازه در سراسر روایت، نوعی پیوستگی ایجاد میکندکه سبب میشود ذهن خواننده با متن درگیر باشد. در منطق الطیر، پیوستگی ای که از نوع تداعی معانی باشد نمودی در ظاهر متن ندارد و کمتر به چشم میآید. ارتباط هر روایت با روایت بعدی، بیشتر ذهنی است و از این رو کمتر میتوان ارتباط هر روایت با روایت دیگر را دریافت. پس از آن به لحاظ فراوانی، انسجام واژگانی و سپس تمثیل و در آخر، پیوند است.
|
کلیدواژه
|
نشانههای فرازبانی، منطق الطیر، عطار، لایههای هم معنایی، درونمایگان متنی.
|
آدرس
|
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور اردستان, ایران
|
|
|
|
|
|
|