جایگاه اخلاق در تجارب جهانی از گفتمان توسعه

اخلاق به دلایل مختلف و به شیوه‌های متعدد می‌تواند بر توسعه اثر بگذارد و در بسیاری از نظریات برجسته توسعه می‌توان این مفهوم را ردیابی کرد. این مطالعه، به دنبال آن است که با استفاده از روش تحلیل توصیفی به نظریات موجودی بپردازد که به موضع اخلاق، توسعه و رابطه این دو پرداخته‌اند. این آثار می‌توانند به دو دسته تقسیم شوند. دسته اول نظریاتی هستند که تحت عنوان «اخلاق توسعه» شناخته شده‌اند و در آنها موضوعات اخلاقی به یک هدف مشترک برای توسعه و به عنوان مفهوم مرکزی آن تبدیل شده است. دسته دوم آثاری هستند که اغلب در رویکرد نهادگرایی ظهور کرده و در آنها مفاهیم دیگری به عنوان مرکز توسعه مطرح می‌شود و می‌توان رابطه اخلاق را با آن مفاهیم ردیابی کرد. به طور کل، از ارزیابی دقیق هر دو دسته آثار مشخص می‌شود که توسعه هم در حوزه نظری و هم در مبحث سیاست‌گذاری، با مسائل مرتبط با رفاه و ترجیحات اشخاص و عدالت پیوند خورده است و بنابراین در هر دو حوزه، موضوعات اخلاقی حداقل، پیش‌زمینه نظریه را شکل می‌دهند.